آرن کوئینز، از خیابانها تا عرصه های جهانی Arne Quinze, From Streets to World Arenas
پیشگام بودن، خلاقیت، انرژی بسیار و حس کنجکاوی، چیزهایی است که میتواند معرف بنیان گذار موسسه “کوئینز و میلان” ، “آرن کوئینز” در چند کلمه باشد. او متولد سال ۱۹۷۱ و اهل کشور بلژیک است. انرژی زاید الوصف او را میتوان با کارهایی که انجام میدهد به راحتی درک نمود، طراحیها و ساختههایش در مقیاس خرد و کلان، همه ساله در نمایشگاه ها در معرض دید عموم قرار میگیرد، از طراحی فضاهای شهری، ماشین، مبلمان، کارهای انتزاعی گرفته تا کفش و … . اگر کمی به عقب بازگردیم با جوانی روبرو خواهیم شد که تحصیلاتی کافی ندارد، زندگیش را در خیابانها سپری میکند و جزو دسته اوباش موتور سوارهاست، تمام انرژی او صرف نقاشیهای خیابانی با اسپری بر روی دیوار، تونلها و ترنها میشود و این نهایت خلاقیت اوست. ولی امروز با انسانی موفق مواجهیم که شاید ریشه خلاقیتش در همان عصیانگریهای دوران قبل نهفته است، او مسیر زندگی خود را با پشتکار و غرور جلایی دوباره بخشید تا بتواند بر تمام موانعی که در مسیرش بوجود میآید، فائق گردد. او هرگز روحیه جنگجویی خود را از دست نداده است اما آن را به مثابه قدرتی برای انجام رساندن اهداف استفاده میکند. به گفته او یک پروژه زمانی لذت بخش است که کسی به من بگوید: ” تو نمیتوانی انجام بدهی!”.
شرکت “کوئینز و میلان” در بلژیک، آمریکا و هلند مشغول فعالیت است و در ضمن تمامی محصولات خود را از طریق اینترنت به فروش گذاشته است. اولین بار “کوئینز”، در سال ۱۹۹۹ در نمایشگاه شرکت نمود و صندلی های رنگین Primary Poufرا ارائه کرد، ساختههایی که تا به امروز نیز فروش چشمگیری در حدود ۱۵۰۰۰ عدد داشته است، وی در همان سال توانست پایههای دنیای طراحی را به زیر سوال ببرد و دگرگون کند. “کوئینز” برای طراحی لیبل و اتیکت خود و همچنین مطرح شدن، مبلمانی برای کمپانی “موروسو” که آنها نیز طراح هستند، ساخت. اکنون نیز “کوئینز و میلان” و “موروسو” ارتباط کاری نزدیکی با هم دارند. “کوئینز” درباره موسسهاش چنین میگوید: “کوئینز و میلان” چیزی فراتر از یک شرکت طراحی است، آنجا مانند سکوئی است برای سایر طراحان، من همافزایی انرژی سحرآمیزی را در اینجا یافتهام. آنها از تمام ایدههای طراحان و معماران حمایت میکنند. در نمایشگاهی که امسال در میلان به نام “کریستال پالاس اسواروسکی” برپا شد، کوئینز به همراه گروه معماری “فیوچر سیستم” و “دیلر، اسکافیدیو و رنفرو”، ساختار زیبایی به نام ” ناجی آرزو یا Dream saver ” را ارائه داد، این طرح بصورت تونلی ۱۲ متری بود که ۳ متر ارتفاع داشت و در آن از زنجیرههای پیوسته کریستال، استفاده شده بود. ذهنیتی که “کوئینز” برای این کار داشت شامل تجاربی بود که از نگاه کردن به کریستال از خارج بدست میآمد و در ضمن انعکاساتی که در درون کریستال شکل میگرفت. فرضیه او در استفاده از این حس، جذب و آزاد سازی انرژی و رویاهای مردم بود. سازه کار شامل قابهای چوبی و فلزی بود که با ۸ لایه فایبرگلاس و در نهایت با یک لایه فلز جلا دار پوشیده شده بود و ۶ منبع نوری در فاصله ۵.۵ کیلومتری از ساختار تعبیه گشته بود.
آرن کوئینز-طراح صنعتی-مبلمان
خانه – خانه برای معماران ژاپنی House – House for Japan Architects
تویو ایتو:
کل معماری را میتوان در سه سطح: استفاده عملی، معنایی و ترکیبی (کمپوزیسیون) تعبیر کرد. در استفاده عملی، خانه فضایی است که بتوان تمام فعالیتهای خانگی را بی دردسر در آن انجام داد. در حالت معنایی، خانه فضایی را تامین میکند که مردم بتوانند از حرص و ولع، بیگانگی و تنشهای زندگی شهری رهایی یابند و در ترکیب، خانه ابتدایی ترین نوع معماری است که در آن روابط میان عناصر معماری میتواند ترکیب شود. در اصطلاح عملی، خانه مهم تر از انواع دیگر معماری نیست. در سطح معنایی، خانه به سرعت مفهوم خود را به عنوان مکان آرمیدن از دست میدهد. در شرایط بسیار پرجمعیت سکونتگاههای شهری، مردم کارکردهای اصلی خانگی مانند خوردن و سرگرمیشان را در تسهیلات شهری غیر از خانه انجام میدهند. زندگی فردی در شهر شکل چیزی شبیه به کولاژی از فعالیتهایی جدا از هم، زودگذر و فضایی گوناگون به خود گرفته است.
ماساکو هایاشی:
خانه یا محل سکونت نسبت به تمام انواع معماری، عمیق ترین ارتباط را با هستی یا وجود انسانی دارد. علاوه بر این، پیچیده ترین نوع ساختمان است که تمامی جنبههای معماری را در بر میگیرد و بسیار جالب است که احساس میکنم یک نفر میتواند تمام عمر خود را در آن سپری کند. نه تنها امروز، بلکه در تمامی دوران، خانه جایگاهی با اهمیتی ویژه در معماری به خود اختصاص میدهد. خانه صحنه زندگی بشری است. مکان زندگی انسان، تاثیر به سزایی در فعالیتها و افکار شخصی دارد. در جامعه، خانه بایستی بیشتر از هر نوع ساختمان دیگری مورد توجه قرار گیرد. مردم به شدت به خانههای بهتر علاقهمند هستند و به منظور برآوردن خواستههای مردم، معماران بایستی تمامی جنبه های جامعه را بررسی و مطالعه کنند.
کازوماسا یاماشیتا:
خانه برای من، صرفا موضوعی برای طراحی است. اغلب مردم، زمینهای کوچک میخرند و خانههای مستقل کوچکی در آن احداث میکنند. به همین دلیل معماران جوان موقعیتهای نسبتا زیادی برای طراحی چنین خانههایی دارند. شعر ژاپنی برخی قالبها از جمله هایکو و تانکا را به خدمت میگیرد که در آنها با تعداد عبارتهای مشخص و واژگان محدود، احساسات و اندیشههای فلسفی با ظرافت بیان میشوند. طراحی خانههای کوچک و مستقل به ترکیب این نوع اشعار شبیه است. به علاوه از آنجا که خانه معمولا باید در عرض یک سال از تاریخ شروع تکمیل شود، موقعیت خوبی برای تجربه اندوزی مسائل معماری به شمار میآید. سبکهای زندگی مردم امروزه بر حسب میزان غربی شدن آنها شدیدا متنوع است در نتیجه حاصل کار ساخت خانهها برای مردم هم آشفتگی را به دنبال دارد، بنابراین موضوع اصلی طراحی خانههای کوچک و مستقل در پیدا کردن و عرضه راههای جدید برای هماهنگ سازی محیط خلاصه میشود.
مونتا موزونا:
به قول بیرس (طنز نویس آمریکایی)، هرچقدر هم که معماران وراجی کنند، در روی زمین خانه انسان زیان آورتر از ویروس است. اما رفتار من با دو دلی آمیخته است، چراکه میتوانم به سیاق دن کیشوت بگویم که خانه مرکز جهان و کل عالم است. با اختیار کردن ترکیبی از اولی که دیدگاهی انسانی دارد، دوست دارم که شهر متداول را ویران کنم و جهانی بیافرینم که چیزی شبیه به آنچه در اسطورهها یافت میشود باشد. انگارههایی وجود دارد از قبیل اینکه “شهر، نوعی درخت است” و “شهر نوعی نیم شبکه است”، اما من ترجیح میدهم که این نوع رابطه بین شهر و معماری را کنار بگذارم و بگویم که خانه در کیهان حضور دارد و کیهان هم در خانه حضور دارد. تصویری که من در نظر دارم شبیه به لانهای از جعبههاست.
مایومی میاواکی:
خانه، خودم هستم. البته، درباره انواع دیگر معماری نیز همین طور فکر میکنم، ولی حس ارتباط با خودم قوی تر است از با خانه. من فضاهای پنهان شده را دوست دارم. دوست دارم قادر باشم آزادانه زندگی کنم. هروقت بخواهم دراز بکشم، هر وقت بخواهم در فضاهایی که در بیرون به طور درخشانی رنگ شدهاند گردش کنم. دوست دارم گاهی اوقات صداهایی از جهان دور دست را بشنوم و همچنین قادر باشم آسمان دوردست را در حالی که دائما آگاه از فعالیتهای روزانه خانوادهام باشم ببینم. من کاملا به شیوه زندگی عادی و آرام، عشق میورزم. خالقان فلسفه معماری معاصر به وجود انسان عملا به مثابه واحدهایی از جامعه توجه کردند و با این گرایش فکری، خانه صرفا محل سکونت شد. تاکید در طراحی به تعیین جا و کمال واحدهای مسکونی قرار داده شده بود. متاسفانه توجه بسیار زیادی صرف تکنولوژی کردند و نتیجه آن کم توجهی به شیوههایی بود که در آن مردم میبایست در میان این فضاها زندگی کنند اما اکنون معماران در پی شیوههایی برای تدارک محیطی هستند که افراد بتوانند به نحوی شایسته با بهترین شخصیت انسانی در آن زندگی کنند.
تادائو آندو:
خانه را میتوان به عنوان فضایی سه بعدی که خانوادهای متشکل از تعداد معینی از افراد را در برگرفته است دانست. از آنجا که مقیاس خانه محدود به آن اندازهای است که دست انسان بتواند به همه چیز برسد، معماری فضای سکونتی و هر آنچه که با آن در میآمیزد، با پوست انسان تماس مییابد. اما خانه نمیتواند مکان تجمع خصوصی نابی باشد چراکه در گسترهای وسیع تحت نفوذ آن دسته از شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که پیش زمینهای را شکل میدهند که چشم پوشیدن از آنها ممکن نیست. از آنجا که خانه عینیت بخش انبوهه کنشهای انسانی است، مسائلی را هم در تمامی جنبههای معماری در بر میگیرد. در محیط شهری فرو مرتبهای که دستاورد جامعهای است که تکنولوژی را بر همه چیز حاکم میکند، خانه شخصی، آخرین پناهگاه بشر شده است. در نتیجه خانه شخصی عالم صغیر مفهومی اجتماعی، در برابر پیشینه فلسفه فردی است. این خود موقعیتی است برای دریافتن اینکه چگونه معماری باید با محیط طبیعی و شهری مرتبط باشد و مصالح را از طریق تماس مستقیم انسان، ملموس سازد. فضاهای انبوه عرضه شده در طراحی مسکونی میتواند نقطه آغازی باشد برای طراحی تمام انواع دیگر فضاهای شهری معمارانه.
سیر تحـول فضا در معمـاری:
در طی قرون، ما با تعاریف مختلفی از فضا در معماری مواجه شدهایم ولی در کل شاید بتوان این روند را به چهار دوره تقسیم نمود.
فضای دوره اول شامل کارهای دوران باستان میباشد که محصول شکلگیری اولیه سازههایی چون “لنتو”هاست. در این دوره فضای خالی درون بیمعنی است و معماری همانند تندیسی است که در سایت قابل رویت است. به عنوان مثال میتوان از”استون هنج” مربوط به ۱۶۸۰ قبل از میلاد نام برد که صورت اولیه آن ۵۷ ستون روی دو دایره و یک نیم دایره بوده است.
فضای دوره دوم:
معماری با تحول سازه بوجود میآید، زمانی که طاق و قوس در بناها نمود مییابند. آن چیزی که در بین النهرین، معماری روم و … آن را مشاهده میکنیم. در این حالت درون و برون بنا دارای معنی است، فضاها دارای شخصیت هستند و بصورت سلسله مراتب طی میشوند یعنی دورن، بینابین و برون. در اینجا یک اتفاق دیگری نیز میافتد و آن مطرح شدن انسان است و در ضمن درک انسان نیز از محیط عوض میشود. یکی از نمونههای این دوره معبد پانتئون میباشد.
فضای دوره سوم معماری مقارن با انقلاب صنعتی است، هنگامیکه مصالح جدیدی چون شیشه و فلز پا بر عرصه معماری میگذارند. در این دوره، درون و برونی که در دوره قبل مطرح بود از بین میرود و فضاها به هم پیوند میخورند و معماری تبدیل به نقاط و شبکه میشوند. فضاهای بازی که آزادی دید دارند و دیگر دیوارها در امتداد هم نیستند. پدیده پارالکس و توازن بصری نیز محصول این دوره است. در این دوره میتوان به کارهای “میس ون درروهه” چون خانه آجری، غرفه بارسلونا در آلمان و ساختمان سیگرام اشاره نمود.
فضای دوره چهارم:
دورهای است که معماران فضاها را طراحی میکنند و آنچه را که میخواهند در پیشگاه مخاطب قرار میدهند. در این دوره جنسیت فضا مطرح میشود و از تک معنایی خارج میشود، فضاهای شیزو فرنی بوجود میآید، سلسله مراتبی دیگر وجود ندارد و فضاها ریزوموار هستند و هندسه نااقلیدسی است. بخش اعظمی از کارهای گرگ لین و رم کولهاس بدین گونه است.
جهان آینده
نهایت یک تکنولوژی (بخش اول)
سئوال: آیا میتوانید حدس بزنید در تصویر زیر، جسمی که در حال انتقال به داخل هواپیماست چیست؟
جایزه: هرکس بدون خواندن متن، بتواند پاسخ صحیح سئوال را بدهد، بدون قرعه کشی، یک سکه بهار آزادی طرح متافور از فضای رویداد دریافت خواهد کرد.
مطمئنم تمام حدس هایتان نادرست است، چراکه خود من حتی بعد از اینکه این تصویر را در یک برنامه تلویزیونی دیدم، نتوانستم توضیحات مجری برنامه را در خصوص آن باور کنم، بنابراین برای کشف موضوع به سراغ اینترنت رفتم؛ هرچند در ابتدا مطمئن نبودم که بتوانم تصویر را از نت پیدا کنم ولی در کمال ناباوری با اولین جستجو در گوگل و تایپ کردن ” The First Hard Disk ” در بخش تصویر یاب گوگل، توانستم در کسری از ثانیه آن را در همان صفحه نخست بیابم و صحت گفتههای مجری آن برنامه برایم روشن شود.
بله اکنون درست متوجه شدهاید، این تصویر اولین هارد دیسکی است که توسط شرکت IBM در سپتامبر سال ۱۹۵۶ میلادی ساخته شده است. در آن زمان، یعنی حدود ۵۰ سال قبل، ساخت دیسکی که بتواند طوری اطلاعات را ذخیره کند که قابلیت بارها نوشتن و خواندن آنها را داشته باشد، اختراع بسیار بزرگی محسوب میشد. این اختراع به حدی ارزشمند بود که از هواپیمای اختصاصی برای انتقال آن به سایر ایالتهای آمریکا استفاده میشد. اما تعجبتان صد چندان خواهد شد وقتی بشنوید این هارد دیسک هزار کیلو گرمی، تنها گنجایش ۵ مگابایت اطلاعات را داشت. یعنی گنجایش ذخیره کردن یک تصویر که با دوربینهای دیجیتال امروزی گرفته میشود یا یک فایل بسیار کوچک اتوکد.
خوب، تصور کنید تکنولوژی در این مدت تغییر چندانی نمیکرد و شما مجبور بودید برای چاپ فایل اتوکدتان، این هارد دیسک یک تنی را با خود به مرکز خدمات چاپ ببرید. هرچند اگر وضع به همین منوال بود، احتمالا دستگاه پلاتر هم به اندازه یک هواپیمای مسافربری میبود و خدمات پلات هم در یک سالن چند هزار مترمربعی به وسعت یک کارخانه ارائه میشد. اما باید سپاسگذار تکنولوژی باشیم که نه تنها به داد ما رسیده بلکه به حدی از توسعه دست یافته که باور آن برای دانشمندان دهه ۵۰ میلادی غیر ممکن است. اگر یکی از دانشمندان آن دوران شرکت IBM را مجددا زنده کنیم و به او بگوییم که هم اکنون یک هارد دیسک ۳۰۰ گیگا بایتی با وزن چند صدگرم و با ابعاد کوچکتر از ۲۰ سانتیمتر و با قیمتی نازل در بازار فروخته میشود و حتی میتوان به دنبال هارد دیسک ۸۰۰ گیگابایتی برای کامپیوترهای شخصی بود، احتمالا ما را به خیال پردازی و توهم متهم خواهد کرد.
اما تمام اینها بخش بسیار کوچکی است از توسعه تکنولوژی در زمینه الکترونیک و انفورماتیک. در دو دهه اخیر ما به وضوح شاهد این بودهایم که وسعت و گستره تکنولوژی در عرصههای گوناگون به حدی بوده که امروزه اطلاعات و ابزارهای تکنولوژیکی به امری روزمره در زندگی ما مبدل شدهاند. حال دیگر خرید یک CD با قیمت کمتر از یک قرص نان و با گنجایش ۷۰۰ مگابایت، امری عادی تلقی میشود، بیآنکه برایمان مهم باشد که این محصول تکنولوژیک با وزن چند گرمی خود، حدود ۱۴۰ برابر هارد دیسک ۵۰ سال قبل با آن وزن و ابعاد، گنجایش اطلاعات دارد یا یک هارد دیسک ۳۰۰ گیگابایتی که امروزه میلیونها نسخه از آن تولید میشود ۶۰۰۰۰ برابر نسخه اولیه آن گنجایش دارد و یا مثالهای دیگری از این دست مانند کول دیسکهایی که در سالهای اخیر عرضه شدهاند و گنجایش اطلاعات آنها با ابعاد کمتر از ۲ سانتیمتر به بیش از ۱۶ گیگابایت هم رسیده است.
آری باید قبول کنیم که هیچ یک از این گفتهها نه از روی توهم و خیال بلکه بر اساس مدارک موجود از توسعه تکنولوژی در ۵۰ سال گذشته است اما هدف از طرح این روند تکنولوژیک، روشن شدن تصور ما از نهایت یک تکنولوژی است! شاید برای انسان قرن بیستمی، یک هارد دیسک ۳۰۰ مگابایتی با ابعاد امروزی آن، نهایت تکنولوژی در عرصه الکترونیک محسوب میشد ولی امری که امروزه به آسانی محقق شده، دیگر نهایت تکنولوژی برای انسان قرن بیست و یکمی نیست.
حال سئوال این است: برای ما نهایت یک تکنولوژی چیست؟
برای روشن شدن بهتر موضوع، مثالی از تکنولوژی به کار رفته در تراشهها میآورم. زمانی که یک بچه دبیرستانی کنجکاو بودم؛ قسمت سخت یک تراشه کوچک را با زحمت کندم و آن را زیر میکروسکوپی که برای همین کار از همکلاسیم به امانت گرفته بودم قرار دادم. از آنچه زیر میکروسکوپ میدیدم به حدی هیجان زده شده بودم که همه اهل خانواده را با داد و هوار به دیدن آن فراخواندم. حتی تصور نمیکردم در پس آن قطعه کوچک ۲ میلیمتری، شهری به وسعت چندین هکتار با مسیرهایی از جنس سیلیکون وجود داشته باشد، اما امروزه همین تراشههای کوچک به حدی ازتوانمندی رسیدهاند که بخش مهمی از زندگی و کار ما را در اختیار دارند. شاید باورش سخت باشد ولی یک تراشه به کار رفته در یک کامپیوتر پنتیوم ۳ معمولی، بیش از یکصد میلیون ترانزیستور دارد. اما دستیابی به چندصد میلیون ترانزیستور و یا فشرده کردن هزاران گیگابایت در یک قطعه کوچک دیگر برای دانشمندان امروزی نهایت تکنولوژی محسوب نمیشود و گویا افقهای دیگری به وسعت خیال، فراروی انسان هزاره جدید است.
به تازگی شنیدم که محققین شرکت HP در حال کار بر روی رایانههای مولکولی هستند. یعنی رایانههایی که به جای سیم های میکرونی از سیمهایی به ضخامت یک مولکول بهره خواهند برد و حافظههایی که به جای ذخیره اطلاعات بصورت صفر و یک بر روی صفهات مغناطیسی، آنها را بر روی مولکولها ثبت خواهند کرد. جالب است بدانیم که این محققین حتی توانستهاند برای نخستین بار، رشتههایی مولکولی بسازند. اما در دیگر سو رقیبان HP در حال کار بر روی رایانههایی از جنس DNA هستند، آنها امیدوارند روزی الکترونیک مولکولی بتواند مرز انسان و ماشین را از میان بردارد و آرزوی آنها در ساخت هوش مصنوعی محقق شود.
حال با مقایسهای میان محققین ۵۰ سال قبل در شرکت IBM و محققین امروزی در شرکت HP میبینیم آنچه برای عدهای نهایت تلقی میشد برای عدهای دیگر نقطه شروعی بیش نیست. اکنون میدانیم که سرعت رایانهها در ۵۰ سال ۱۰۰ میلیون برابر شده است اما با نظریه الکترونیک مولکولی، گفته میشود که این سرعت را میتوان تا یک میلیارد برابر مقدار کنونی آن افزایش داد که اگر چنین باشد به واقع باید گفت که حتی عصر رایانهها شروع هم نشده است و شاید عصر نهایتها و تصورات ما از نهایتها هم شروع نشده باشد…
تازه های معماری:
نماد شهری بيروت را ژان نوول طراحی میكند:
در مسابقهای بينالمللی كه در سال ۲۰۰۴ برگزار گرديد، ژان نوول موفق شد كه طرح برتر را ارائه دهد، ولی بعد از ۳ سال تاخير، بالاخره اجرای اين كار در اكتبر ۲۰۰۷ آغاز گشت. در اين ۳ سال در طرح، اصلاحات و تجديد نظرهايی هم از سوی خود نوول انجام شد. سایت این پروژه در مرکز بیروت، پایتخت لبنان واقع شده است. اين طرح كه يك مجتمع چند منظوره میباشد، شامل ۴۲ طبقه است كه دارای يك هتل با ۲۴۰ اتاق و ۴۸ سوئيت، آپارتمانها، برج اداری و قسمت رفاهی میباشد. همچنين قسمت پياده گذر آن نيز در جنب خيابان طراحی شده است. هتل در قسمت ورودی قرار گرفته و در سمت شمال دارای رستوران است و از اين قسمت با يك پل به برج اداری متصل میشود. قسمت فروشگاهها ۲۰۴۰۰ مترمربع بوده و در ۴ طبقه زير زمين قرار گرفته است. آپارتمانهای لوكس در ۱۵ طبقه آخر برج قرار دارند و در تمامی جهات دارای بهترين ديد و منظر میباشند، طراحی اين آپارتمانها بگونهای است كه میتوان به صورت تك واحدی يا تلفيقی از چند واحد از آنها استفاده نمود. مساحت اين قسمت ۱۰۲۴ مترمربع است. در بالاترين طبقه سمت جنوبی بنا، كلوب آبدرمانی، استخر، جكوزی، سونا و سالن ژيمناستيك قرار دارد. يازده سينما با گنجايش ۱۲۰۰ نفر در يك طبقه از اين بنا جای دارد. ژان نوول درباره اين طرح چنين میگويد: كل اين پروژه همانند يك شهر كوچك است. منحصر بفرد است. اين پروژه مكانی خواهد شد كه بازديدكنندگان بيروت در روی نقشههايشان به دنبال آن بگردند و در كنار مكانهای تاريخی يه ديدن آن بيايند.
نماد شهری بیروت – ژان نوول
شارستان ، ویژه نامه بهرام شیردل معماری ایرانی:
شماره ۱۵و۱۶ فصلنامه شارستان با عنوان “ویژه نامه بهرام شیردل” مدتی است که منتشر شده است. این شماره از شارستان چه به لحاظ کیفیت چاپ و چه به لحاظ محتوای مطالب، با تمام شمارههای قبلی آن متفاوت است. تصویر روی جلد، صفحه آرایی و مقالات ارائه شده در نقد زندگی حرفهای بهرام شیردل، بسیار جذاب و خواندنی است. همه ما تصویری از کارهای شیردل با “مرکز همایش نارا” تا “فرودگاه بین المللی امام” را در ذهنمان داریم، اما بیش از هر چیز، شیردل را معماری برجسته با تعداد بسیاری کار اجرا نشده میدانیم و شناخت کاملی از شخصیت، دیدگاهها و نظرات او در قبال پروژههایش نداریم.
من نخستین بار وی را در دانشکده معماری تبریز دیدم که به عنوان استاد راهنمای یکی از دانشجویان به تبریز آمده بود. آنچه از رفتار او درخاطرم مانده بود، نحوه برخورد منتقدانه او و نفی هر چیزی بود که از آن بحث میشد. دومین بار ایشان را در مراسم اهدای جوایز مسابقه کاخ فرش دیدم. زمانی که از او خواستیم تا درباره کارمان بحث کند؛ ولی او قبل از شروع دیالوگ، تمامی ایدهها و نقطه نظرات مطرح شده در طرحمان را زیر سئوال برد و روش طراحیمان را از ریشه غلط عنوان کرد تا مقدمهای برای بحثی باشد که دیگر چیزی برای جواب نمانده بود.
با این پیش درآمد ذهنی، سرمقاله شارستان به قلم “رامین صفری راد” برایم بسیار خواندنی بود؛ چراکه او هم در توصیف شخصیت شیردل مینویسد: “شیردل فردی است که کمتر لب به سخن میگشاید و هنگام سخنوری، به خلاصهترین صورت، نظر و بیشتر، مخالفت خود را بیان میدارد. در تجربه یک سالهای که با وی داشتم، دریافتم که در ابتدا بدون توجه و تعمق در سخنان مخاطب، مخالفت خود را بسیار صریح و خلاصه بیان میدارد”. در این مقاله همچنین به تقسیم دوران فعالیت حرفهای شیردل به دو دوره غرب و ایران پرداخته میشود و چنین عنوان میگردد که “شیردل با نقل مکان از غرب به شرق، مسیر پروژههای خود را تغییر داده که این ناشی از توجه وی به محیط جدیدش بوده است. در پروسه زمانی پروژههای وی، گذار از دوران سرکشی به فروکشی در آثارش به وضوح قابل روئیت است”.صفری راد در این سرمقاله نقل قولی هم از “پیترآیزنمن” کرده که او هم در رابطه با شیردل میگوید: “…آن زمان، دو کار را در ارتباط با شیردل نمیشد انجام داد، یکی شرط بندی و دیگری بحث پیرامون معماری…”.
اما اتفاقا برخلاف نظر آیزنمن، اولین مقاله شارستان، بحث “عباس قریب و بهرام شیردل” در رابطه با معماری است که با پاسخهای کوتاه شیردل، بیشتر به گفتمان یک سویه عباس قریب درباره معماری مبدل شده است که البته خواندنش خالی از لطف نیست. در این گفتگو، عباس قریب، نقل قول جالبی از “فرانک گری” درباره شیردل میکند و میگوید: “گری از دفتر شما در لس آنجلس با من صحبت کرد و … گفت که معماری ما در لس آنجلس در دستهای خوبی قرار گرفته و آینده خوبی را برای معماری لس آنجلس پیش بینی میکند و امیدوار است که کارهای شما با توجه به اینکه شهرداری لس آنجلس هم با آن بسیار موافق است، اجرا شود. به ایشان گفتم که شما دفتر را تعطیل و پس از مدتی که در لندن بودید به ایران آمدهاید! بسیار متعجب شده و به شوخی گفت خوشحالم که او از میدان به در شده، یک رقیب کمتر، بهتر!”
ادامه فصلنامه، به معرفی کارهای شیردل اختصاص یافته و مقاله جالبی هم با عنوان “کدهای معماری” به قلم “شهرام گل امینی” منتشر شده است. آنچه که این شماره از شارستان مد نظر دارد، معرفی و نقد آثار بهرام شیردل و نیز انعکاس تحول فکری او در دو دوره از فعالیت حرفهایش در غرب و شرق میباشد.
به گمان حقیر، هرچند انتقادات فراوانی از عملکرد ده ساله شیردل در ایران وجود دارد ولی باید به این نکته توجه کنیم که درحال حاضر، معماران ایرانی که در عرصههای بین المللی صاحب نام باشند و نیم نگاهی هم به سرزمین مادریشان داشته باشند، یا اصلا وجود ندارند و یا اینکه بسیار کم هستند. بنابراین، وجود شخصیتهایی همانند بهرام شیردل و فراهم کردن زمینه فعالیت آنان بسیار حائز اهمیت است. زمانی که هادی میرمیران زنده بود و از عدم اجرای کارهایش گله میکرد، هیچگاه تصور نمیکرد که با مرگش، دوره جدیدی از زندگی حرفهایش آغاز خواهد شد و به راستی اگر مرحوم میرمیران به چنین استعداد نخبه کش و مرده پرور در مردم این دیار پی میبرد، شاید سالها پیش به شوق دیدار حق تعالی، وداع را بر ماندن ترجیح میداد. اما در مورد شیردل امید این را داریم که زمانی به یاد او مجبور نشویم دوره فعالیت حرفهایش را به سه قسمت، غرب، شرق و مرگ تقسیم کنیم.
پل اندروی فرانسوی در چین:
پل اندرو به سال ۱۹۳۸ در فرانسه به دنیا آمد و در سال ۱۹۶۸ از دانشگاه پلیتکنیک فارغالتحصیل شد. او در دوران فعالیت خود جوایز بسیاری را کسب کرده است، از جمله آنها میتوان به اخذ جایزه بزرگ معماری فرانسه به سال ۱۹۷۷، مرد سال آمریکا در زمینه ساخت و ساز به سال ۱۹۸۱، جایزه طراحی فرودگاه بینالمللی کانسای ژاپن و تقدیر از طرف جامعه معماری ژاپن برای همان کار و جایزه آقاخان برای فرودگاه جاکارتا به سال ۱۹۵۵ اشاره نمود.
Oceanus, Casino of Macau, China
“اوشنوس” نامی است که برای بزرگترین کازینو در شرق و حتی در کل جهان انتخاب شده است. این پروژه که از سال ۲۰۰۶ برنامهریزی آن شروع شده است، فراتر از یک کازینوست و در حقیقت مجتمعی است که شامل یک مرکز تجاری، فروشگاه، خانههای ویلایی و یک هتل ۶۰۰ اتاقی میباشد. مساحت این مجموعه ۴۵۰۰۰۰ متر مربع است. بنای اصلی در کنار آب قرار دارد و همانند یک کشتی با شکوه است؛ در عین حال این بنا یکی از بلندترین بناهای ماکائو نیز میباشد.
پل اندرو – کازینوی چین – اوشنوس
National Grand Theatre of China, Bejing
این تئاتر که به تازگی به بهرهبرداری رسیده است، شامل یک سالن اپرا، یک سالن کنسرت و دو سالن تئاتر میباشد که در زیر پوششی از شیشه و فلز قرار دارند، این پوشش همچنین فضاهای عمومی را نیز تشکیل میدهد. این مجتمع فرهنگی همانند یک شهر تئاتر است، که در یک جزیره مصنوعی قرار گرفته و پارک جدید شهر آن را احاطه نموده است.
1 Comments
hira
سلام خسته نباشین بابت مطالب که واقعا به روز و مفید هستن تشکر میکنم و درخواستی داشتم در صورت امکان این بحث خلاقیت در طراحی معماری از دیدگاه معماران معروف دنیا رو اگر از رفرنسی خاصی اوردین ادرسش رو بزارید و اگر مطالب دیگه در خصوص نظریات معماران در مورد منازل مسکونی دارین بزارید ممنون