چطور یک فراخوان مسابقه، تنها آثار ضعیف را جذب می کند؟ چه سیگنال هایی در یک فراخوان سبب می شود معماران ورزیده تر به آن پاسخ بگویند و یا از پاسخ به آن دعوت امتناع ورزند؟ موضوع مسابقه طراحی، سردر یکی از مهمترین دانشگاه های ایران، خاورمیانه و حتی به زعم بسیاری آسیاست.
سابقه موفقی چون طراحی سردر دانشگاه تهران نیز نشان می دهد که این اثر قابلیت بازتاب های بی شمار در سطح ملی و جهانی خواهد داشت و این رخدادی است که در زندگی برجسته ترین معماران نیز تنها یک بار اتفاق می افتد. پس چرا در این مسابقه نه از ستاره های معماری، بلکه حتی از دفاتر متوسط به بالا نیز خبری نیست و عمده کار به دست فارغ التحصیلان و دانشجویان بی شمار معماری افتاده است؟
۱- قابلیت حضور Eligibility
فیلترهای اعمال شده از سوی برگزار کننده نه تنها کمیت شرکت کنندگان بلکه کیفیت آنان را نیز مشخص می کند و این مولفه دوم مساله ای است که برگزار کننده گان از آن غافل اند. اگر مسابقه ای هزار شرکت کننده داشته باشد بخت آنکه نسبت به مسابقه ای با ۱۰۰ شرکت کننده موفقیت آمیزتر باشد تنها در ظاهر امر قابل تصور است.
چرا که هر چه امکان شرکت فراگیرتر باشد، رقابت سخت تر و به طبع تمایل به رقابت کاهش می یابد. به عبارت دیگر “امکان شرکت” با “امکان رقابت” رابطه معکوس دارد. هیچ معمار حاذقی حاضر نیست در صفی طولانی از دانشجویان معماری منتظر نظر داور بماند. در نتیجه از شرکت منصرف می شود.
مولفه هایی همچون فارغ التحصیل بودن، مدرک تحصیلی، عضویت در مجامع صنفی، سقف یا کف سنی، هزینه شرکت در مسابقه، شخصیت حقیقی یا حقوقی داشتن، سابقه کاری مرتبط و مولفه های بسیار دیگر ابزاری هستند در دست برگزار کننده که توسط مشاوران علمی او به کار گرفته خواهند شد تا جمعیت شرکت کننده را معماری کنند.
بلاشک منظور ما آن نیست که از شرکت دانشجویان جلوگیری شود بلکه مساله تعین بخشی و گمانه زنی درباره طیف شرکت کنندگان است. دانشجویی بودن و یا حرفه ای بودن مولفه هایی برای شناسایی گونه یک مسابقه است که گاه هر دو در یک مسابقه با حفظ حدود در کنار یکدیگر قرار می گیرند. یعنی آنکه در دو مسیر داوری، پروژه ها را جدای از یکدیگر داوری می کنند تا به مثابه یک درز انقطاع، امکان شرکت، امکان رقابت را نابود نکند.
۲- جایزه Award
اگر طراحی این سردر به یک شرکت مهندسین مشاور در ایران واگذار می شد به طور قطع هزینه طراحی معماری آن بیش از آن چیزی است که در این جا به عنوان جایزه وعده داده شده است. حال اینکه به جای یک طرح، چندصد طرح دریافت گشته که البته به اندازه یک طرح حرفه ای نیز ارزش معمارانه ندارند.
جایزه مسابقه حتی از موضوع مسابقه نیز می تواند موثرتر باشد. اینکه چه میزان زحمت طراحی و چه میزان ریسک رقابت در یک پروژه قابل تحمل است تا چه میزان سود دریافت شود، رابطه ای است که برگزار کننده با نادیده گرفتن آن نه تنها سودی نمی برد بلکه خود را در معرض سوزاندن سرمایه های برگزاری اش قرار می دهد. یک جایزه با مبلغ پایین یک فریاد بلند است که می گوید اگر برای خود احترام قائلید در این مسابقه شرکت نکنید!
۳- داوری Judgment
در هیچ مسابقه آدمیزادی بین المللی با این عبارت مواجه نخواهید شد که ” اسامی داوران متعاقباً اعلام خواهد شد”. و حتی در هیچ مسابقه نیمه آبرومند داخلی نیز هرگز نخواهید خواند که “داوری توسط مجموعه ای از اساتید و صاحب نظران معماری صورت خواهد گرفت”.
معرفی داوران، لو دادن داوران نیست! نشان دادن مسیر صحیح مسابقه و سلیقه برگزار کننده است. چون فرض بر این است که کارفرما مبتنی بر آثار داوران آن ها را انتخاب کرده و داوران نیز مبتنی بر نظر خویش داوری خواهد نمود. در بسیاری از مسابقات حرفه ای دنیا، علاوه بر درج نام داور، حتی لینکی از آثار او نیز ضمیمه فراخوان است تا با ذائقه او آشنایی بیشتری شکل بگیرد. باید به این نکته ضروری توجه کرد که دانستن خواست طرف مقابل، شرط گفتگوی معمارانه و این گفتگو شرط انعقاد پروژه است. به هیچ روی افزایش ابهام در این زمینه برای برگزار کننده مزیتی در پی نخواهد داشت.
نکته بسیار ضروری دیگر ساختار داوری است. انواع سیستم های رای گیری عمومی، تخصصی، آشکار و مخفی هر کدام مزایا و معایبی دارند که باید در انتخاب و یا ترکیب این سیستم ها آگاهانه رفتار نمود. اینکه از چند داور متخصص دعوت کنیم و سپس آنها را از هم جدا کنیم تا جداگانه نمره بدهند و بعد نمره ها را جمع کنیم دارای ایراد مهلکی است. اگر داوران را بنا بر تخصص گرد آورده ایم پس باید ظرفیت گفتگوی تخصصی را در میان آنها بپذیریم چرا که شاید در حین گفتگو یک داور، داوری دیگر را متوجه ارزش پنهان یک اثر بکند و این گونه از پراکندگی آماری امتیازات داده شده جلوگیری شود.
در یکی از مسابقاتی که بنده نفر اول آن مسابقه شدم، نفر اول منتخب هیچکدام از داوران نبودم! بلکه تنها یک کار متوسط همه پسند ارائه داده بودم که توانسته بود از هر داور نیمی از نمره را اخذ کند. استفاده از متخصصین آمار در طراحی پرسشنامه های داوری و یا ساختار جلسه داوری امر عاقلانه ای است که حتی برگزار کنندگان دانشگاهی نیز میلی به آن نشان نمی دهند. اگر بناست با امتیاز دهی جداگانه، داوران نه بر مبنای علم مشترک، بلکه سلیقه های جداگانه امتیاز بدهند و مبنای انتخاب ها سلیقه باشد، بهتر آن است که سلیقه عمومی را مورد پرسش قرار دهیم.
بلاشک سواد بصری عمومی مخاطبین بر سواد بصری تمایز یافته متخصصین برتری دارد. برگزار کننده می توانست مجموعه منتخبی از آثار را به رای عمومی توسط دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف قرار دهد. در بسیاری از پروژه های شهری و عمومی در دنیا، این عقیده عمومی است که اثر برتر را انتخاب می کند نه تعداد یک رقمی داوران.
۴- زمان بندی Deadline
چرا مسابقات معماری ما بلااستثناء تمدید می شوند و مسابقات فرنگی طبق قرار گذاشته شده برگزار می گردند؟ چرا تاریخ تمدید به عنوان یک قرار قطعی در فراخوان ها پذیرفته شده و حتی برگزار کننده در زمان اعلام اولیه فراخوان خود از تاریخ واقعی برگزاری مسابقه مطلع است؟
رعایت زمان بندی از سوی شرکت کننده یکی از مهارت های حرفه ای او در مدیریت پروژه است. یک کارفرمای باهوش هرگز پروژه اش را برای فاز دوم طراحی و یا اجرای آن به گروهی که حتی در فاز اول طراحی توان رعایت زمان بندی را ندارد واگذار نمی کند.
نکته بسیار مهم دیگر در مساله زمان بندی رعایت فصل شناسی است. معماری فصل دارد. فصل بازگشایی دانشگاه با فصل تعطیلی آن متفاوت است. شش ماه نخست سال که اوج فعالیت های اجرایی و گرفتاری دفاتر و شرکت هاست با شش ماه دوم سال که بیشتر زمان به طراحی می گذرد متفاوت است. برگزار کننده ای که نمودارهای فعالیتی جامعه معماری را نشناسد، با زمان بندی نادرست، پروژه را در زمانی فراخوان می کند که تنها جامعه بیکاران معماری امکان شرکت در آن را می یابند. به عبارت دیگر مسابقه تبدیل می شود به لیگ برشکسته ها و یا نابلغین. شاهکارهای معماری دردانه هایی هستند که تنها در بخش محدودی از سال نصیب می شوند.
نتیجه گیری:
هیچ مسابقه معماری برگزار نمی شود مگر آنکه همه از آن ناراضی باشند. چنین وضعیتی نشان می دهد که جامعه معماری با همه ادعاهایش در سازماندهی فضای زیستی مردم، حتی از سازماندهی امور مربوط به خود نیز ناتوان است. مروری بر یادداشت های تخصصی در این حوزه، عدم تخصص نگارندگان را به وضوح آشکار می کند. با چنین وضعیتی باید پذیرفت که معماران نه تنها لیاقت مدیریت امور مربوط به خود را ندارند، بلکه حتی در مورد یک پروژه ساختمانی نیز بهتر آن است که اختیارات معمار به شدت محدود و میان مهندسین عمران، مجری و کارفرما تقسیم گردد. به عبارت دیگر، مسابقات معماری، رقابت هایی گلادیاتوری است که قرار نیست کسی در آن پیروز ماجرا باشد.
* پژوهشگر دکتری معماری اسلامی و مدرس دانشگاه هنر اصفهان