در کارهای اولیه گری میتوان تأثیراتی از معماران سوئیس و فرانسه به خصوص لو کوربوزیه مشاهده کرد. این تأثیرات را تا سال ۱۹۷۲ میتوان در کارهای گری مانند استفاده از فرمهای هندسی ساده مشاهده کرد.به طور کلی در کارهای گری نوعی گرایش مجسمه سازانه را میتوان مشاهده کرد چه در توسعه خانه همسرش ۱۹۸۷ تا موفقترین کارش در سبک فولدینگ که موزه هنرهای معاصر بیلبائو است.
او معتقد است: من آثار هنرمندان را نگاه میکنم و هنر را به مثابه وسیلهای برای الهام خودم میپندارم و سعی میکنم تحت تأثیر هیچ فرهنگی نباشم در هر کارم روشهای جدید را جستجو میکنم. برای من قانون و قاعده محدود کننده وجود ندارد و اصولا مرزی بین درست و نادرست نمیدانم.
فرانک اون گهری در ۲۸ فوریه ۱۹۲۹ در تورنتو کانادا متولد شد. نام مذهبی اش ابراهیم بود و محض خنده او را ماهی ( (fish صدا می کردند. بلافاصله پس از جنگ دوم جهانی کانادا را ترک کرد و با خانواده اش در لوس آنجلس اقامت گزید، آن هم نه در یک خانه ی ویلایی واقع در حومه سرسبز شهر که در مرکز شهری با تراکم جمعیت بالا و خطرناک.
در کالیفرنیا نام خانوادگی اش را از گلدبرگ تغییر داد و تا اندازه ای با محیط سینمایی درخشان هالیوود آشنا گردید. در سال ۱۹۵۲ در سن ۲۳ سالگی همچون اردکی بیرون از آب است. در این هنگام خانم آنیتاسنایدر با درآمدی معمولی برای تامین مخارج زندگی مستقل خویش با او آشنا گردید و ازدواج کرد و در یافتن مسیری برای زیستن با فروتنی به کمک وی شتافت. بدین طریق گهری توفیق یافت که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ثبت نام نماید. او در ابتدا هنر را انتخاب نمود سپس با تغییر رشته تحصیلی در سال ۱۹۵۴ در معماری فارغ التحصیل شد. کمی بعد، حین خدمت سربازی در جورجیا پروژه هایی را مطابق الگوهای معمار معروف به نام رایت طرح کرد و آثار کوچکی را با استفاده از باقی مانده ابزار ساده ای که طی دوران نوجوانی اش در مصالح فروشی پدر بزرگش می فروخت به مرحله اجرا رسانید. اینک همکاری با ویکتور گروئن را آزموده بود کسی که با ورود به لوس آنجلس مشی خبرگانی از وین را چون شیندلر و نیترا تعقیب می کرد.
گروئن که در دفتر معماری آبرومند و معتبر خود عملیات اجرایی صدها طرح را برنامه ریزی نموده است به معمار جوان پیشنهاد می کند که پس از دوران سربازی معماران دهه پنجاه را در زمینه شهرسازی مورد مطالعه و بررسی عمیق قرار دهد.
گهری ۲۷ ساله پدر دو دختر در دانشکده طراحی هاروارد است در نوستون کاری نمی یابد. در سال ۱۹۵۸ به دفتر گروئن باز می گردد. کار دو سال ادامه می یابد اما برای گذر از حالت سکون وشرایطی که دورنمای پیشرفتی اندک را نشان می دهد به همراه تمامی اعضا خانواده به پاریس نقل مکان می نماید.
برای یک سال نزد معمار آندره موند کار می کند و مدتی را نیز در سفر می گذراند. با آخرین دو اثر لوکوربوزیه آشنا می شود. لاتورت و مخصوصا رون شام که همراه با کلیساهای رومنی فرانسوی و آلمانی به مجموعه درسهای فراگرفته اش وارد می شوند. بازگشت او به لوس آنجلس تحولی بزرگ به شمار می آید. در سال ۱۹۶۲ یک دفتر معماری به نام خودش باز می کند. کارهایش تقریبا به زودی قابل توجه و با کیفیت عالی می شوند. ساختمانها در شروع از مشخصه های کلیدی سبک معماری رایت برخوردارند هر چند که در آنها نشانه هایی از آثار برادران گرین و شیندلر نیز مشاهده می شوند. مغازه ها، تفکیک زمین ها، پروژه های مسکونی، دفاتر و تاترهای سرباز که تقریبا مشتمل بر سی طرح اجرا شده می باشند. کوششی که به نحوی شایان مورد استقبال گروه حرفه ای آمریکا واقع شد چنانکه در سال ۱۹۷۴ در شمار اعضای AIA قرار گرفت. به موازات فعالیت در پروژه های کارفرمایان دولتی و خصوصی فرصت هایی نیز برای تهیه طرح های فضاهای نمایشگاهی و هنری به وجود آمد که به دو نمونه از طرحهای دفتر کار محل سکونت اشاره می شود : دانزیگر Danziger به مثابه مینیمم احجام بسته در شهر و دیوس Davis نمایان گر درکی دینامیکی از فرم ذوزنقه.
در شروع سالهای ۷۰ با استفاده از کارتن فشرده مبل ساخت. عملی که در آن هنگام فقط می توانست بر حضور بستر درونی آزادی برای تجزیه طرحی رادیکال دلالت نماید.مدتی کوتاه در موسسه معماری کالیفرنیا جنوبی SCI تدریس نمود جایی که در پراکندگی شهر منطقه ای لوس آنجلس دارای نیروی پیش برنده خواهد شد اما نقش استادی اش جنبه فرعی و موقتی دارد و قریحه های گفتاری او مسحور کننده نیستند.
با وجود جا افتادگی دفتر کارش که تعداد همکارانش به ۲۰ می رسد ” زندگی خصوصی اش چندان خوب نیست ” و میلتون و کس لر هنرمند روان کاو شخصیتی که گهری را مجذوب خویش ساخته احتمالا یاری اش می کند مفهوم چگونگی مبارزه زندگی در سطحی بالاتر را دریابد. در سال ۱۹۷۶ در پی ده سال جدایی از آنیتا با برتا ایزابل ( Bertha Isabel ) ازدواج می کند و در سال ۱۹۷۸ اجرای خانه ای را که برای زندگی جدید تدارک دیده اند به پایان می رساند.
خاطره اش زنده شد. شایستگی خانه مزبور در بازگشت به گذشته بیش از یک قرن پیش است. فراخوانی خانه سرخ که جوانی به نام وب ( Webb ) برای ویلیام از ارزشهای افزایی در کارهای دستی و بعد به قراری ارتباط با صنعت و به کارکرد گرایی باوهاوس ره خواهد یافت. در خانه برشمرده که در ناحیه ویلایی حومه شهر قرار دارد برای نخستین بار و به طور ریشه ای با جدا سازی میان اشراف و مردم و فاصله فرهنگ امتیازمند و عام و تقسیم بندی طبقات فرهیخته تحصیل کرده و معمولی مبارزه می شود.
طراح به یک پی ریزی دوباره می نگرد. یک ” پایه صفر ” که از نظر نیرو و شدت قابل مقایسه است با لویی کان ( Louis Kahn ) در سی سال پیش در رم.هر دو گر چه گر چه در شرایطی کاملا متفاوت به سر می برند در آستانه پنجاه سالگی از معماری سوداگر فاصله می گیرند تا بدین وسیله برای تحقیقی دلیرانه به معماری به مثابه هنر وصل گردند آن هم نه از نوعی که امروزه در شبکه دام های ” خود ” مرسوم است. ویژگی سفرهای خلاق در گهری برابری معادله ” معماری نو = خانه نو ” را به اثبات رسانیده است.
آثاروی
گری از پیشگامان عرصه معماری فولدینگ میباشد .ما به ازای علمی زبان معماری فولد، نظریات بحران و تداوم است. بحران یا فروپاشی در تبدیل سریع ازحالتی به حالت دیگر، مانند آب به یخ یا بخار، تجلی میکند. بحران یا به دو پاره شدن میانجامد یا به پیچیده شدن، در هم فرو رفتن و در هم تنیدن که مضمون معماری فولد است.
در این معماری که گویی در حال فرو ریختن و کج شدن است، ترتیب پلان، نما و مقطع با هم اشکال ابهام آمیزی همانند کریستالها میآفرینند.
این بازی را گری با در هم ریختن زبانهای مختلف معماری و ترکیب آنها آغاز کرده است. در بنای موزه ویترای او در وایمار آلمان، که در کارهای آیزنمن تأثیرگذاشت، اجزای معماری مکعبهای در هم تنیده و دفرمه و کج و کوژند. از همین رو بعضی معماری او را جانور گونه و کرم گونه نامیدهاند. در کل میتوان گفت معماری گری یک معماری شخصی و غیر تقلیدی است و بدون برنامه خاص و یک نوع عدم قطعیت در اکثریت پروژههای گری دیده میشود
در کارهای فرانک گری خط راست وجود ندارد. پلان این موزه به شکل گلی در حال شکفتن است و اجزای ساختمان از مرکز به سمت بیرون گسترش یافته است. جنس نمای موزه از ورق تیتانیوم است.
موزه گوگنهایم در بیلبائو اسپانیا
روند طراحی و اجرا
آثار گری به طور کلی نتیجه یک روند طولانی طراحی است که با استفاده از اسکیسهای متعدد، مدلهای کامپیوتری و ماکتهای بزرگ حاصل شدهاست. اسکیسها و نمودارهای اولیه به مدلهای فیزیکی با مقیاسهای مختلف تبدیل و این مدلها در نهایت به ساخت ماکتهای کامل میانجامد.
نکته بسیار جالب در روند طراحی گری در استفاده از رایانه در این روند است. بر خلاف سایر معماران که از نرم افزارهای معمول دوبعدی و سه بعدی مانند CAD و ۳DsMAX برای کارهای خود استفاده میکنند گری از نرمافزار کاتیا که یک نرمافزار مربوط به طراحی جامدات است استفاده کرد. این نرم افزار بیشتر برای طراحی خودرو و هواپیما و محاسبات پیچیده بدنههای مختلف کاربرد دارد و هماهنگی بسیار عالی با سایر نرم افزارها دارد. کاتیا سطوح را تحلیل و بر اساس محدودیت سازهای، کارکردی و اقتصادی پروژه آن را تصحیح میکرد. دادههای عددی که به این ترتیب بدست میآمدند بار دیگر بر روی یک مدل پیاده میشدند تا حجمها کنترل شوند و در صورت لزوم تغییر کنند. این رفت وبرگشت بین مدلهای مطالعاتی و دادههای دیجیتال بنیاد شکلی پروژه را به وجود میآورند. سپس از دادههای کامپیوتر برای تهیه پلانهای ساخت موزه استفاده شد.
بنا به گفته یکی از دست اندرکاران اجرای پروژه همه چیز توسط کاتیا کنترل و هدایت میشود. کاتیا به ما اجازه خلاقیت میدهد.
میتوان گفت از دلایل استفاده از کاتیا دقت فوق العاده آن و سازگاری آن با دیگر نرمافزارها میباشد. به عنوان مثال در پروژه تالار موسیقی والتدیسنی، برای طراحی سازه اجرایی مشکلات فراوانی وجود داشت. با توجه به پیچیدگی اتصالات سازهای و عدم وجود زوایای قائمه در آن، کارتهیه نقشههای اجرایی و جزییات اتصالات یکی از مهمترین و پیچیدهترین قسمتهای پروژه بود.
برای تهیه جزئیات اجرایی دقیق از نرم افزار سه بعدی XSTEEL که قابلیت تهیه انواع جزییات فولادی را داراست استفاده شد و در حدود ۸۰ درصد از کار تهیه جزییات اتصالات سازهای پروژه با آن انجام گرفت. این نرم افزار قابلیت ارتباط متقابل با کاتیا را داراست که گری از آن برای طراحی استفاده کرده بود. برای مثال ابتدا طرح در کاتیا تهیه میشد سپس XSTEEL با استفاده از آن مقاطع و اندازهها را مشخص میکرد سپس اطلاعات داده شده دوباره به کاتیا منتقل میشد.
در اجرا نیز کاتیا راهگشای بسیاری از مشکلات بود. دوربینهای Total station با استفاده از اطلاعاتی که از این نرمافزار میگرفتند خطوط اجرایی را مشخص میکردند.
سازه فلزی این ساختمان برای تولید در کارخانه توسط کاتیا برنامه ریزی شد و پانلهای نما نیز توسط دستگاه CNC که مستقیما با رایانه و CATIA کنترل میشدند تهیه شد.
بنا به گفته گری «کاملترین» استفاده از کاتیا را در طراحی و ساخت پانلهای نما کردند که باعث صرفه جویی زیادی در زمان پروژه شد.
در نهایت میتوان گفت گری با استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای موجود ثابت کرد «غیرممکنها متعلق به گذشته هستند».
موزه Experience Music Project با ۲۱۰۰۰ ی فولادی و آلومینیومی به اشکال هندسی نامنظم ساخته شدهاست. و طراحی و ساختمان آن توسط برنامههای رایانهای ۲D و ۳D انجام گرفتهاست.
Doug Winn مدیر پروژه میگوید: در چنین کار عظیمی که شباهت به هیچ بنایی ندارد، طراحی یک چیز است و ساخت چیز دیگر. بنا وقتی شروع به کارکرد نمیدانست در نهایت چه به دست خواهد آمد. مجبور بودیم در عمل تغییرات زیادی به آن بدهیم و همهٔ دست اندر کاران – طراحان مهندسین تولیدکنندگان مواد و لوازم و غیره- در پروسهٔ کار تغییر را به عنوان یک نورم پذیرفتند و سازه بنای تالار موسیقی والت دیسنی به عنوان پیچیدهترین سازه دنیا شناخته شد و این خود موید کار مشکل و فرایند پیچیده ساخت و طراحی ان است.
پروژه تجربه موسیقی در سیاتل واشنگتن
شکلها و مصالح
مصالحی که غالبا در کارهای او مشاهده میشود صفحات فلزی به خصوص تیتانیم، پلاستیکهای رنگ شده، زنجیرها و کابلها و فولاد و به کارگیری پانلهای مشبک است.
فرمهای تیز گوشه دار ،صفحات متداخل، سطوح مواج و منحنی را میتوان از عناصر ثابت کار گری دانست بناهای تندیس وار، فرمهای منحنی، پلکانهای خارجی، مصالح نمای فلزی استفاده فراوان از مواد گوناگون، پنجرههای بی قاعده و مرکزگریز از نشانههای کارهای او میتوان بر شمرد.
ساختمان IAC در نیویورک
به نظر گری اشیا به ظاهر بی ارزش در کنار همجواری با یکدیگر ارزش پیدا میکنند و همین معرف زیباشناسی مدرن است. به طور کلی آثار گری نظرات مخالف و موافق بسیاری را برانگیخته ولی در نگاهی کلی میتوان او را در انجام اهداف زیباشناسانه مدرن خود و همچنین ساخت ساختمانهای تندیسوار مدرن بسیار موفق دانست به طوری که مشاهده میشود شهر کوچک بیلبائو با اجرای موزه خود اکنون به شهری معروف و گردشگری بدل گشته است.
خانه رقصان پراگ
مرکز “استاتا” دانشکده فلسفه و انفورماتیک دانشگاه ام آی تی ایالات متحده
تالار کنسرت والت دیسنی، در لس آنجلس
نظرات دیگران درباره او
چالز جنکس آثار وی را آکنده از روحی در پرده ابهام قلمداد کرده است او از معماری تکمیل شده می پرهیزد. به گفته آدام می کوشد که ساختمانش با هر آنچه توانایی ذهنی و هنری که در خود دارد بسازد ولی در عین حال با شرایط هم درگیر می شود و نتیجه با هرج و مرج سروکار می یابد یا اصولاُ آنرا نادیده گرفته در حیطه قرن نوزدهمی می سازد.
وی مدتی به خواندن متون فلسفی دریدا و دولوز در مورد نظریه فولدینگ مشغول بوده است. این استاد خاص توفیق بیل بائو ی وی را باید در گستره ای فراخ نگریست. جهش وی فقط در دهه ۱۹۹۰ رخ داد. در پایان دهه ۸۰ فناوری چندانی به خود ندیده بود. آیا فرانک لوید رایت دیگری ظهور کرده است؟ او هفتاد ساله است زاده کاناداست در لوس انجلس بزرگ شده و معماری است که جوایز متعدد گرفته و در سطح بین المللی تحسین همگان را برانگیخته است.
پس از اینکه جایزه پریتزکر به فرانک گری تعلق گرفت، آدا لوئیز در باره اش نوشت:
ریسک میکند، روی بند راه میرود و مرز محدودیت هارا میشکند. بناهای او روشنائی اند و طرح های زنده نشانگر این مهم که چگونه چیزی که ظاهراً کم اهمیت است میتواند با بکارگیری خلاقیت شکلی نو و بی نظیر بیابد. او هنر معماری را به صورتی به کار میبرد که در عین زیبایی قابلیت استفاده داشته باشد. او معماری را در بی زمانترین معنایش و با شیوهٔ مخصوص به خود به کار میگیرد. او میرود به قلب هنر زمان با برداشت ها و فناوری عصر حاضر و بینشهایی که عمیقا بیانگر عصر حاضر است.
فرانک گهری در یک نگاه
سبک(ها)
فولدینگ
معماری پرش کیهانی
پروژههای معروف
جوایز
مدال طلای ای آی ای