موقعیت پروژه در جنوب غرب شهر تهران (پایتخت ایران) بوده که این محدوده به علت رشد فزاینده ای که دارد به تازگی تبدیل به شهر شده است و آب و هوای منطقه مانند ۷۰% ایران کویری (گرم وخشک) می باشد.
زمین های این منطقه زراعی بوده اند و میوه و تره بار پایتخت را تأمین می کردند، اما به علت نزدیکی این شهر (کهریزک) به پایتخت، این زمین های زراعی با سرعت تبدیل به بلوک های شهری می شوند که می توان این تغییر را هر سال نسبت به سال قبل مشاهده کرد.
افراد ساکن این منطقه مهاجرانی هستند که منبع درامد آنها کارگری در پایتخت می باشد و فرهنگ کاملاً بسته و متفاوتی دارند. به دلیل فقر مالی شدید مردم این بافت دغدغه اصلی آن ها کمیت می باشد و کیفیت اهمیت چندانی ندارد، به همین منظور در آپارتمان های موجود منطقه واحدهایی وجود دارند که اتاق خواب ها نورگیر ندارند و البته به علت ارزان بودن آن ها، چنین واحدهایی بیشتر مورد استقبال بوده و سریعتر به فروش می رسند.طراحی این پروژه در شرایطی به ما واگذار شد که کف دو طبقه ی آن اجرا شده بود و کارفرما از لحاظ اقتصادی محدودیت های زیادی داشته است.
ساختمان مورد نظر در زمینی مربع که هر ضلع آن حدود ۱۸ متر می باشد که از ۳ طرف مسدود و تنها از ضلع جنوبی نور می گرفت و همچنین در هر طبقه ۴ واحد ۵۰ متری طراحی شده بود. در این شرایط بهترین راه حل فیکس نگهداشتن واحد های شمالی و بهبود بخشیدن واحد های جنوبی در راستای کارکرد مناسب ما بین واحد های شمالی ساختمان و جداره ی شهری پروژه می باشد. مسئله ی اول این پروژه کمبود زیاد بودجه برای اجرای ساختمان بود ، در نتیجه باید راه حلی انتخاب می کردیم که قابلیت اجرا توسط کارگران بومی را داشته باشد و از طرفی متریال نیز ارزان و قابل دسترس باشد. پس بهترین گزینه متریالی برای ما آجر و سیمان بود.
مسئله ی دوم همخوانی نداشتن فرهنگ افراد ساکن با نوع ساخت و ساز منطقه بود ، به طوری که طراحی بالکن های بزرگ در پروژه های روتین مسکونی منطقه باعث استفاده نادرست مصرف کننده از آن ها می شد مثلا بالکن ها را به علت کمبود فضا دیوارکشی می کردند و به فضای داخلی تبدیل می کردند و یا به عنوان انباری استفاده می کردند و یا به علت اینکه از بالکن برای خشک کردن البسه استفاده می کردند و از طرفی نمی خواستند لباسهای آنها یا زنانشان را مردم رهگذر بینند بالکنها را با شیشه رنگی می پوشاندند که این کار نور کافی را وارد ساختمان نمی کرد و از طرفی منظره ی ساختمان را بسیار ناهنجار می کرد.
در نتیجه ما کاربری مورد نظر مصرف کننده را از بالکن ها مورد مطالعه قرار دادیم و آنها را با مدول های آجری مشبک بستیم.بدین ترتیب با مدول های آجری که هر یک نیازی از خواسته های کاربران را تأمین می کرد پروژه را طراحی کردیم و از طرفی به علت کمبود فضای واحد ها کمدهای اتاق ها یا طاقچه های نشیمن را نیز در جداره داخلی مدول ها قرار دادیم و نور کافی را با پنجره های قدی وارد پروژه کردیم.
یادداشت معمار:
وقتی این پروژه به دفتر ما پیشنهاد شد، عواملی چون موقعیت مکانی پروژه و مشکلات منطقه و محرومیت ساکنان آن بافت و مصمم بودن کارفرما برای بهبود وضعیت سکونت ما را بر این داشت تا راه حلی مناسب جهت ایجاد مسکنی متناسب با اقلیم و فرهنگ مردم این منطقه با شرایط آسایش کافی پیدا کرده تا شاید بتوانیم الگویی برای نحوه طراحی و ساخت و ساز آن منطقه ایجاد کنیم. زیرا تفکر رایج در جامعه ما معماری خوب با هزینه بالا برای قشر مرفه می باشد. پس هدف اصلی این پروژه طراحی ساختمانی با کیفیت مناسب و ارزان قیمت بود و راه حل دست یابی به این هدف ارتباط تنگاتنگ و کارکرد درست مابین معمار، کارفرما، سازنده می باشد.
ویژگی بناهای معماری ایرانی در طول تاریخ این است که در جزئیات پرکار و در کلیات آرام و همخوان با بافت و کارکرد می باشد، و افراد ساختمان های خود را کاملاً بومی و پایدار به دست خود می ساختند به همین دلیل در مناطق اقلیمی مختلف ایران ساختمان هایی با تیپولوژی های متفاوت دیده می شود. ما تصمیم گرفتیم که در طراحی و اجرای این پروژه بدین گونه عمل کنیم.
انتخاب متریال برای این پروژه بسیار مهم بود چرا که علاوه بر ارزان قیمت بودن و حمل و انتقال آن نیز به کارگاه مهم بود به همین علت ما آجر سفالی سوراخدار را انتخاب کردیم که در کارخانه ای در نزدیکی ساختمان تهیه می شد و هزینه حمل را برای کارفرما بسیار کم می کرد، در نتیجه مدول ها با آجر اجرا شد، حال باید یک متریال برای قاب ها ایجاد شده در دور مدول ها انتخاب می کردیم که ارزان قیمت ترین متریال که حس فضایی مورد نظر ما را ارائه دهد سیمان بود و در این صورت هزینه ی اجرای نما را به حداقل ممکن رساندیم و از این کاستن هزینه نما، توانستیم در افزایش کیفیت فضای داخلی پروژه استفاده کنیم.
بعد از طراحی ساختمان کارگرهای بومی منطقه را برای اجرای این مدول ها آموزش دادیم و قبل از اجرای نهایی، چیدمان مدول ها را در کارگاه انجام داده تا در هنگام کارنهایی کارگرها به اجرای آن کاملاً مسلط باشند. درک و صبر کارفرما و همکاری وی در سرانجام رسیدن این پروژه بسیار مهم بود.
در نتیجه همکاری تنگاتنگ بین معمار، کارفرما، سازنده؛ باعث رضایت کاربران و پیشبرد صحیح پروژه در بافتی شد که کمتر مورد توجه قرار می گرفته و نتیجه ی آن برای کارفرما هم بسیار مثبت بود چرا که واحدهای این پروژه در هنگام ساخت با قیمت واحدهای تمام شده بقیه ساختمان ها به فروش رسید، در حالی که آن منطقه پر بود از ساختمان هایی که خریدار ندارد. و این نتیجه ای بود که همه به دنبال آن بودیم: رضایت مردم از خرید یک مسکن با کیفیت، و فروش خوب برای کارفرما، کارکرد درست مسکن از دید معمار و تبلیغی مناسب برای سازنده در نتیجه از اجرای این ساختمان همه ی افرادی که با آن درگیربوده و هستند سود بردند.
بهره گیری از آجر:
همان گونه در تصاویر می بینید ما در نمای این پروژه از آجر استفاده کردیم به گونه ای که یکسری مدول های آجری به دلایلی که قبلاً ذکر شده جلوی بالکن ها را پوشانده اند. طراحی مدولها با جزییات پرکار آجر بر پایه الگوی هندسی ایرانی است و هندسه ی هر مدول با دیگری بر اساس نوع کاربری آنها به ظاهر متفاوت است ولی الگوی مشترکی ما بین مدولهاست که منجر به آرام بودن پروژه می شود که تداعی کننده آجر کاری معماری سنتی ایرانی است و مسکونی بودن این مجموعه را نیز نشان می دهد. و همچنین این هندسه قابل درک توسط کارگران بومی است در نتیجه براحتی قابل اجراست و این امر در طراحی مجموعه های مسکونی سنتی ایرانی مناطق کویری به فراوان دیده می شود.
اطلاعات عمومی پروژه
نام پروژه: ساختمان مسکونی کهریزک
محل قرارگیری: کهریزک، ایران
شرکت طراحی: استودیو معماری کات
آرشیتکت: مهدی کامبوزیا
همکار طراحی: هلنا قنبری
همکار دستیار: علیرضا موحدی
زیربنا: ۱۶۶۰ مترمربع
مساحت پروژه: ۳۷۲٫۵ مترمربع
سال ساخت: ۱۳۹۴
نوع پروژه: مسکونی
عکاسان: پرهام تقی اف، اشکان رادنیا
جوایز: تقدیر شده در بخش ساختمان های مسکونی جایزه معمار ۹۴
گالری تصاویر :
5 Comments
سید محمد تقی جواهری
انگاری یک قطعه از بهشت زهرا عمودی شده
سید محمد تقی صدرایی جواهری
توی عکس اول: انگار که یکی از قطعات جدید بهشت زهرا را عمودی کردن.
محمد
تاسیساتش چیه؟بخاری و کولر آبیه؟چون هیچ لوله ای برای رادیاتور ندیدم
سوگند
با اینکه چند نفری نظر دادن که درعکس اول شبیه قطعات بهشت زهرا هست اما عمودیش کردن،
با ایده ای که برای طراحی بالکن در نظر گرفتن خیلی موافقم
تراس از فرهنگ غرب گرفته شده، و برای ما ایرانی ها کاربردی جز جای سیب زمینی پیاز یا لباس پهن کردن یا نهایتا اگر فردی با ذوق باشه برای کتاب خوندن و خوردن یک فنجان چای نداره
این که تونستن به بهترین شکل اون رو ایرانیش کنن خوبه
سعید
اگر توی طرح به صورت اتفاقی از یه رنگ دیگه آجر یا یه اتفاق مثلا با رنگ سفید با سیمان سفید یا قاب کردن چنتا از پنجره ها استفاده می شد شاید حس بهشت زهرا رو نمی داد البته بیشتر خسته کننده هست خیلی یکنواخت شده