معماری در ایران بیش از ۶۰۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد. این معماری نه تنها فراتر از مرز جغرافیایی ایران امروزی نمودی بارز دارد بلکه از نظر تنوع، پهنه وسیعی را دربرمیگیرد.
عناصر طراحی نیز در معماری ایرانی از قدمتی ۳۰۰۰ ساله برخوردار است. این عناصر از تالار گوردخمه ها گرفته تا سقف چهارتاقی ها و چهارایوانی ها همواره در دوران های مختلف حضور دارند.
در واقع معماری ایرانی دارای استمراری بوده که هر چند بارها بر اثر کشمکش های داخلی و هجوم های خارجی دستخوش فترت یا انحراف موقتی شده، با این همه به سبکی دست یافت که با هیچ سبک دیگری اشتباه نمی شود.
معماری اصولا یک هنر مقدس است که در حیطه این تقدس وظیفه اش پرکردن شکاف میان دو دنیای خاکی و افلاکی به هر دو صورت طبیعی و نمادی است. معماری این وظیفه را به وسیله بناهایی که سر به آسمان می سائید، ادا می کند. در واقع معماری مقدس، تلاشی پیوسته به سوی بالاست.
در ایران هم معماری آثار تاریخی در وهله اول دارای مفهوم و هدف دینی و آئینی است. از طرفی در ایران مثل سایر نقاط دنیا ساخت یک بنا وابسته به عواملی است که عبارتند از: اقلیم، مصالح موجود، فرهنگ منطقه، فرهنگ همسایه، دین و آیین و باور، بانی بنا و …
حال اگر از زاویه اسلام به معماری ایران بنگریم، جالب خواهد بود. هنر و معماری در جهان اسلام دارای چهار شیوه بنیادی است که به شیوه مصری،شامی،غربی و ایرانی تقسیم بندی میشوند.
شیوههای فرعی دیگری هم وجود دارند که از آنها صرف نظر می کنیم.
در این میان شیوه ایرانی از همه ارزشمندتر و گسترده تر بوده و دربرگیرنده ایران، عراق، افغانستان، پاکستان، ازبکستان، تاجیکستان، شیخ نشین های پیرامون خلیج فارس همچون عمان تا هند و اندونزی است.
اصول معماری ایرانی:
اصول معماری ایرانی عبارتند از: درون گرایی، پرهیز از بیهودگی، مردم واری، خودبسندگی و نیارش.
درون گرایی : یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونه ای معماری ایران را درون گرا ساخته است. معماران ایرانی با سامان دهی اندام های ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا می کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می داد.
وجود اندرونی و بیرونی نمودی از این درونگرایی است. اندرونی جایگاه زندگی خانواده بوده و بیگانگان به آن راه نداشتند. بیرونی ویژه میهمانان و بیگانگان بود که جداگانه پذیرایی می شدند.
در ایران خانه های برونگرا در برخی از مناطق مثل کردستان، لرستان و شمال ایران ساخته می شود ولی در سرزمین های میانی و گرم و خشک اغلب خانه ها درونگرا هستند.
پرهیز از بیهودگی : در معماری ایران تلاش می شده کار بیهوده انجام نشود و از اسراف پرهیز می کردند.
مردم واری: مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان سازی است. در ایران هم مثل مکان های دیگر، معماری هنری وابسته به زندگی است. معمار ایرانی بلندای درگاه را به اندازه بالای مردم می گرفته و روزن و روشندان را چنان می آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرای می آورد. پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است و افراز تاقچه به اندازه ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالار که مخصوص مهمان است به اندازه ای پهناور و باشکوه بوده که شایسته پذیرایی باشد.
خودبسندگی: معماران ایرانی تلاش می کردند مصالح مورد نیاز خود را از نزدیک ترین جاها به دست آورند و ساختمان ها را چنان می ساختند که نیازمند به مصالح جاهای دیگر نباشد و تنها به خود اکتفا کنند.
به این ترتیب کار ساخت با شتاب بیشتری انجام می شد و ساختمان با طبیعت پیرامون خود سازگارتر بود و هنگام بازسازی و نوسازی نیز همیشه مصالح در دسترس است.
توجه به این نکته مهم است که معماران ایرانی تا آن جا که می شد تلاش می کردند مصالح مرغوب به کار برند و با بهترین گونه خاک، گچ، آهک و سنگ کار می کردند. اما اگر فرآوردن و آماده ساختن آن از همان جا شدنی نبود، از جای دورتر بهره می گرفتند.
برای اثبات اصل خود بسندگی در معماری ایرانی می توان به بهره گیری از تاق و گنبد در معماری ایران اشاره کرد. از آن جا که چوب مناسب برای ساختمان سازی در همه جا یافت نمی شد ولی خشت و آجر را به راحتی می توان یافت، معماران هم دست به نوآوری هایی زدند که با خشت و آجر بتوان تاق و گنبد را به عنوان سقف بنا، ساخت.
نیارش: نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و مصالح شناسی گفته می شود. معماران به نیارش ساختمان بسیار توجه می کردند و آن را از زیبایی جدا نمی دانستند. آنها به تجربه به اندازه هایی برای پوشش ها و دهانه ها و جرزها دست یافته بودند که همه بر پایه نیارش به دست آمده بود.
بناهای تاریخی ایران را بر اساس سبک معماری می توان به صورت زیر دسته بندی کرد:
پیش از پارسی، پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی.
در این تقسیم بندی چهار شیوه خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی از شیوه های دوران اسلامی هستند و به دنبال دگرگونی های پس از آمدن اسلام به ایران پدیدار شدند.
معماری پیش از پارسی:
محوطه قدیمی زاغه در دشت قزوین، تپه سیلک کاشان، معبد چغازنبیل مربوط به دوران عیلامیان، تپه هگمتانه و نوشیجان تپه در استان همدان از نمونه های این معماری هستند.
نمونه دیگر این دوران، معماری مادی استودان ها است که برخی از آنها را در دکان داوود در نزدیکی سرپل ذهاب، در فخریک کردستان و … میتوان مشاهده کرد.
معماری پارسی:
محوطه تاریخی پاسارگاد به علاوه آرامگاه کوروش، کاخ آپادانا در شوش، مجموعه کاخ های تخت جمشید و آرامگاه های واقع در نقش رستم از نمونه های معماری های این سبک هستند.
شیوه معماری پارسی نخستین شیوه معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله اسکندر به ایران را دربرمی گیرد. در این معماری، بیشتر از آن که بتوانیم به یک سبک خاص اشاره کنیم می توانیم توانایی و هنر ایرانی را در تقلید درست و هماهنگی میان سبک های مختلف ارزیابی نماییم.
در حقیقت بنیاد شیوه پارسی از همان ساختمان های ساده که در سرزمین های غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است. اما پدیده تازه ای که با گسترش فرمانروایی پارس ها روی می دهد، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمین های گوناگون است.
علاوه بر نمونه هایی که به عنوان معماری پارسی ذکر شد می توان به الگوی چهارباغ اشاره کرد که یکی از ماندگارترین ابداعات هخامنشیان در عرصه طراحی است که در پاسارگاد پا به منصه ظهور گذاشت و ادامه یافت.
برخی از ویژگی های معماری پارسی عبارتند از: ساخت ساختمان بر روی سکو، صفه و تختگاه؛ درونگرایی؛ زیباسازی پیرامون ساختمان ها؛ بهره گیری از سقف خمیده و تاق در زیرزمین ها؛ استفاده از سنگ بریده و منظم و پاک تراش و صیقلی؛ پی سازی با سنگ لاشه؛ نماسازی بیرونی با سنگ تراش و نماسازی درونی با کاشی لعابدار؛ پرداخت کف با بهترین مصالح؛ بهره گیری از ستون؛ پایه ستون و سرستون.
معماری پارتی:
معبد آناهیتا در کنگاور، کوه خواجه در سیستان، آتشکده فیروزآباد، بازه هور در نزدیکی نیشابور، کاخ سروستان و کاخ قصر شیرین از نمونه های معدود این سبک معماری در داخل ایران به حساب می آیند. تاق کسری در نزدیکی بغداد، کاخ الحضرا، مجموعه فسا و کاخ آشور از نمونه های این سبک معماری هستند که خارج از مرز جغرافیایی ایران امروزی قرار دارند.
شاید بتوان گفت آن چه که ما معماری پارتی می نمامیم نه معماری یونانی است و نه معماری هخامنشی. در این دوران معماران به نوآوری بزرگی در طول تاریخ بشری دست یافتند که همان پوشش های تاقی در دهانه های بزرگ و گنبدها در زمینه چهارگوش است.
برخی از ویژگی های معماری پارتی به قرار زیر است: درونگرایی با بهره گیری از میان سرا؛ شکوه و عظمت دادن به ساختمان ها با بلند ساختن آنها؛ بهره گیری از تاق و گنبد؛ پی سازی با سنگ لاشه؛ گچ بری با خطوط شکسته و خمیده.
شیوه خراسانی:
مسجد جامع فهرج، تاریخانه دامغان؛ مسجد جامع اصفهان؛ مسجد جامع اردستان؛ مسجد جامع نایین و مسجد جامع نیریز از مثال های این شیوه معماری هستند.
شیوه خراسانی در سده نخست هجری پدید آمد و تا سده چهارم ادامه یافت. آنچه درباره فرهنگ این زمان پیداست، این است که دگرگونی های فرهنگی، بیشتر در خراسان رخ می داد. این سرزمین زادگاه نخستین نمونه های هنر و معماری اسلامی است و از آن جا به شهرهایی چون دامغان و یزد و … رسیده است.
یکی از نمونه های ساختمان هایی که در شیوه خراسانی پدیدار شد و در معماری ایران جایگاه ارجمندی پیدا کرد، مسجد است. از ویژگی های این شیوه سادگی بسیار در طراحی؛ پرهیز از بیهودگی؛ مردم واری و بهره گیری از مصالح بومی است.
شیوه رازی:
گنبد قابوس، مسجد جامع اصفهان (آغاز طرح چهارایوانی)؛ مسجد جامع زواره؛ مسجد جامع اردستان (افزوده ها)؛ گنبد سرخ مراغه؛ رباط شرف؛ برج های خرقان و مقبره امیر اسماعیل سامانی در بخارا با این شیوه بنا شده اند.
شیوه معماری رازی همه ویژگی های خوب شیوه های پیشین را به بهترین گونه داراست. نغزکاری شیوه پارسی، شکوه شیوه پارتی و ریزه کاری شیوه خراسانی در شیوه معماری رازی با هم می پیوندند.
آغاز کار این شیوه هر چند از شمال ایران بوده اما در شهر ری پا گرفته و بهترین ساختمان ها در آن شهر ساخته شده اند. گر چه در پی غارت شهر به دست محمودغزنوی از میان رفته اند.
این شیوه از زمان آل زیار شروع و در زمان های آل بویه، سلجوقی، اتابکان و خوارزمشاهیان ادامه یافت.
در شیوه رازی ساخت تاق و گنبد بسیار پیشرفت کرد.
شیوه آذری :
گنبد سلطانیه، مسجد علیشاه تبریز، مسجد جامع ورامین، مسجد جامع یزد، مسجد گوهرشاد، مسجد میرچخماق یزد، مسجد بی بی خانم سمرقند، گور امیر سمرقند و مسجد کبود تبریز از بناهایی به سبک معماری آذری هستند.
سرزمین آذربایجان در معماری ایران در رده نخست اهمیت جای دارد. چرا که سه شیوه معماری ایران یعنی پارسی، آذری و اصفهانی از آن جا سرچشمه گرفته و به سراسر کشور رسیده است.
شیوه آذری دارای دو دوره است. دوره نخست از زمان هولاکو و پایتخت شدن مراغه و دوره دوم آن از زمان تیمور و پایتختی سمرقند آغاز می شود. در دوره دوم بود که معماران بزرگی در خراسان بزرگ آن زمان به کار گرفته شدند و سازنده ساختمان های بی نظیری در آن جا بودند. در این زمان سعی می شد که ساخت بنا زودتر به پایان برسد. در این شیوه معماری بیشتر از هندسه در طراحی استفاده می کردند و به این سبب گوناگونی طرح ها در این شیوه بیشتر از همه است. ساختمان هایی که در این شیوه ساخته می شدند، همچون گنبد سلطانیه و مسجد علیشاه تبریز از اندازه های شاهانه برخوردار بودند.
شیوه اصفهانی:
مسجد امام اصفهان؛ مسجد شیخ لطف الله؛ مدرسه خان شیراز؛ مجموعه گنجعلی خان کرمان؛ کاخ چهلستون؛ هشت بهشت؛ مدرسه چهارباغ اصفهان؛ مدرسه امام کاشان و مدرسه آقا بزرگ کاشان از نمونه های این شیوه معماری به شمار می روند. خاستگاه این شیوه اصفهان نبوده ولی در اصفهان رشد کرده و بهترین نمونه های آن در این شهر ساخته شده اند.
این شیوه کمی پیش از روی کار آمدن صفویان از زمان قرهقویونلوها آغاز شده و در پایان روزگار محمدشاه قاجار، دوره نخست آن به پایان می رسد. دوره دوم آن زمان انحطاط این شیوه است که در واقع از زمان افشاریان آغاز شد و در زمان زندیان دنبال شد ولی انحطاط کامل آن از زمان محمدشاه آغاز شد و در دگرگونی های معماری تهران و شهرهای نزدیک به آن آشکار شد. و از آن پس دیگر شیوه ای جانشین شیوه اصفهانی نشد.
از ویژگی های این طرح می توان به موارد زیر اشاره کرد: ساده شدن طرح ها؛ در شیوه آذری هندسه پیچیده به کار گرفته می شود ولی در شیوه اصفهانی هندسه ساده و شکل ها و خط های شکسته بیشتر به کار رفته است؛ بهره گیری از اندام ها و اندازه های یکسان در ساختمان؛ استفاده از گونه های مختلف تاق و گنبد.
منابع:
– معماری ایران؛ آرتور پوپ؛ ترجمه غلامحسین صدری افشار؛ نشر اختران
– سبک شناسی معماری ایرانی؛ دکتر محمدکریم پیرنیا؛ تدوین دکتر غلامحسین معماریان؛ نشرمعمار