خانه چهلگره، ساختمانی مسکونی است که در یکی از مناطق متوسط تهران ساخته شده است. این ساختمان دارای ۵ طبقه و ۱۰ واحد مسکونی کوچک است که برای قشر تحصیلکرده، با درآمد متوسط و کم طراحی شده است. این طرح سعی دارد نشان دهد که معماری محصول مصالح گرانقیمت و یا تکنولوژی پیشرفته ساختمانی نیست و اقشار مختلف جامعه، حتی با بودجههای اندک، میتوانند از مزایای معماری فکرشده بهرهمند شوند.
این ساختمان که طرحی پیچیده دارد، با روشهای اجرایی مختص خود، با هزینه کم و نیروی کار ساده به اجرا درآمده است و به موازات طراحی ساختمان، روشهای اجرایی نیز خاص طرح تدوین شدهاند. طراحان ساختمان بر این باورند که در کشوری مانند ایران، با تکنولوژی متوسط اجرایی و نیروی کار غیرمتخصص، میبایست روشهای اجرایی ابداعی مختص پروژه ایجاد شوند تا پروژه بتواند خود را با شرایط اجرایی بومی تطبیق دهد و نتیجه مورد نظر طراحی، بدون کمترین آسیب به طرح حاصل شود.
در این پروژه، طراحی حجم و پوسته خارجی با خلق شیوه اجرایی آن همراه بوده است؛ روشی که اجرای بافته آجری پیچیده را، با تکیه بر امکانات موجود میسر کرده است. این روش شباهتهایی به روش بافت فرش دارد؛ در فرشبافی، یک یا چند نفر پشت دار قالی مینشینند و فرش را میبافند و شخصی نقشه را برای آنها میخواند، این نقشهخوانی با ریتم و آهنگ خاصی صورت میگیرد و شخصی که نقشه را میخواند، لزوما فرشبافی نمیداند و نیازی نیست از کلیت طرح مطلع باشد. در خانه چهلگره نیز، یک کارگر ساده پشت میلگردهایی که به عنوان استراکچر آجرها تعبیه شدهاند، مینشیند و آجرهایی را که از قبل سوراخ شدهاند، درون میلگردها قرار میدهد. ترتیب و چگونگی قرارگیری آجرها در دستورالعملی قید شده که توسط شخص دیگری خوانده میشود. در این دستورالعمل، ردیفهای مختلف آجرها شمارهگذاری شدهاند و به عنوان مثال، مشخص است در ردیف هفتم از سمت راست، یک آجر برجسته، سه آجر مجوف یا توخالی و یک آجر برجسته کار میشود و به همین ترتیب، آجرها بر اساس دستورالعملی که قبلا توسط تیم طراحی، بر اساس طرح نما تهیه شده است، ردیف به ردیف، داخل میلگردها قرار میگیرند. با این روش، بافت پیچیده آجری توسط دو کارگر ساده قابل اجرا است، بدون نیاز به اینکه مجری بر پیچیدگیهای طرح واقف و از نتیجه نهایی مطلع باشد.
از ویژگیهای متد اجرایی خانه چهلگره، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ توجه به پتانسیل ارزانبودن نیروی کار در ایران
ـ استفاده از کارگر ساده و غیرمتخصص
ـ ایجاد روشی ساده و قابل درک برای کارگر ساده
ـ در نظر گرفتن بودجه محدود پروژه در تعیین روش اجرا
ـ ترجمه نقشههای پیچیده فاز دو به دستورالعمل و زبانی ساده و قابل فهم برای مجریان
ـ قابلیت اجرای حجم بالایی از نما، توسط دستورالعملی واحد و در زمان پیشبینی شده
ـ در نظر گرفتن جایی برای خطاهای احتمالی مجری نما (خطاها بخشی از ارزش طرح هستند، همانطور که خطا در فرش دستباف، از ارزش کار دست کم نمیکند)
خانه چهلگره
معمار: حبیبه مجدآبادی، علیرضا مشهدیمیرزا
موقعیت: تهران، ایران
تاریخ: ۱۳۹۳
مساحت: ۱۳۱۳ مترمربع
وضعیت: ساختهشده
کارفرما: علیرضا زاهد
ترسیم: پرستو نوروزی
سهبعدی کامپیوتری: حمید زینساز
شاپدراوینگ و طراحی فاز دو: مانی شعبانزاده، زهرا پورهادی
مشاور فاز دو: محمدرضا طوافی
گرافیک و ارائه: نگار نظر
جوایز: فینالیست جایزه جهانی آجر ۲۰۱۴، رتبه سوم گروه مسکونی آپارتمانی جایزه معمار ۱۳۹۳
House of 40 Knots
while persian carpets are world renowned, bricks have a strong relationship with iranian historical architecture. in this building, ‘the house of 40 knots’ by habibeh madjdabadi and alireza mashhadimirza, the two entities are fused into a contemporary façade that appears as a collection of intricately interwoven modules.
in textile factories, two people work together to make a carpet – one reads the instructions while the other sits behind the scaffold and makes the braids. the architects elaborate by saying, ‘the one who reads the instruction does not necessarily know how to knit. she reads the instructions, usually with a rhythm, and like a song: two reds, a yellow below, two blue . . . those instructions are usually drawn on checkered papers.’ the handmade exterior of this residence is also made using a similar system. one craftsman reads and the other places raised, filler, and hollow bricks in corresponding supporting bars between L profiles. due to this technique, there is no need for phase drawings and the construction sequence can be performed through a series of simple, localized labors. workers can lay down the clay blocks row by row without having to understand the concept of whole façade.
as the result is thought to be one unified object, madjdabadi and mashhadimirza intentionally avoided designing different components separately. instead, the aesthetic is defined by a series of loose rules that allow both sides of the repeated units to be visible. from the outside, they appear as an integrated texture, and from the inside, they appear as window parapets embedded into the masonry. also, a standard cube geometry is used at various scales: in the protrusions of the outer surface, in planters of the fencing, and in shelves of the interior.