باغ مسجد گياهي تجريش يكي از فرصت هايي است كه شهري مانند تهران دارد تا از آن براي بهبود كيفي يك محله و بازگشت به مقياس انساني استفاده كند. باغ مسجد گياهي تجريش به شكلي كه امروز در سال ١٣٩٣ براي احداث مجتمع تجاري در آن برنامه ريزي شده ، صرف نظر از سبك و زيبايي شناسي معماري آن نمي تواند پروژه موفقي باشد.[divider]
تخريب باغ ها و فضاي سبز از جمله معضلاتي هستند كه تهران و بسياري از شهر هاي ايران با آن مواجه شده اند. آسيب شناسي در برنامه ريزي منظر شهري در تهران و محله هاي آن از اين رو اهميت دارد كه بسياري از آنچه در شهرسازي تهران رخ ميدهد در ساير شهر هاي ايران نيز رواج پيدا مي كند.
محله هاي مختلف تهران از جمله تجريش با پديده نا مبارك افزايش بي رويه تراكم ساختمان هاي تجاري و مسكوني مواجه شده اند. سرعت بالاي ساخت و ساز در غياب يك هدف آماري و سرانه مشخص سبب شده است كه رشد و ارتقاء كمّي و كيفي فضاي باز عمومي مورد غفلت قرار بگيرد.
روند كنوني گسترش شهر و تغيير كاربري هاي مختلف به تجاري، منجر به افت كيفي فضاي شهري و كاهش بهره وري اجتماعي و اقتصادي شده است. بازار سنتي ايران چه در روابط حاكم بر آن و چه در شكل و كالبد دچار تغييرات اساسي شده است. بنابر اين سياست گذاران كلان كشور و سرمايه گذاران بايد راه هايي غير از صنعت ساختمان نيز براي اشتغال و درآمدزايي پيدا كنند تا معماري و شهرسازي ايران از يك بنگاه اقتصادي به يك عمل متناسب با حقوق انساني و شهروندي باز گردد.
افت كيفي فضاي شهري را البته بايد از زاويه نوع مالكيت و اختيارات مالك و همچنين از ديد اقتصاد فردي در مقابل منافع عمومي نيز بررسي كرد. باغ ها و فضاهاي سبز شهري به طور سنتي يا مالك خصوصي داشته اند يا از طريق وقف يا فروش به يك نهاد مذهبي يا دولتي يا آنچه به عنوان نهاد “عام المنفعه” اطلاق مي شود واگذار مي شدند.
امروزه اما يك اراده سياسي منسجم در سطح كشوري و شهري لازم است تا ضمن ترويج عمومي اصول حاكم بر يك شهر سالم، پاسخگوي نيازها و آمال اقتصادي سرمايه گذاران نيز باشد. از اين نظر اما در تهران گاهاً با روند معكوس يا ضد و نقيضي رو به رو هستيم. مثلاً مسجد گياهي تجريش طي چند دهه از باغ وقفي (نياز به منابع و مستندات) به مالكيت خصوصي براي ساخت مجتمع تجاري تبديل مي شود. ولي در آن سوي همين شهر، در مجاورت تئاتر شهر، فضا و سطح يك باغ عمومي (پارك دانشجو) براي احداث مسجد استفاده مي شود. لذا نگاه راهبردي يكساني در مواجهه با توسعه و ترويج فضاي باز عمومي در تهران ديده نمي شود.
بايد توجه داشت كه فضاي سبز يا باز عمومي، فضايي است قابل برنامه ريزي براي فعاليت يا براي سكون و سكوت و آرامش. فضايي در شهر عمومي تلقي مي شود كه آزادانه و در طول شبانه روز در دسترس عموم مردم باشد. فضاي باز عمومي محل گشايش بافتِ شهر و محل تنفس بصري و رواني شهروندان است. فضاي عمومي شهري ميتواند محل بروز جلوه هاي طبيعي، فرهنگي، اجتماعي و هويتي جامعه باشد.
كميت و ميزان سطح فضاهاي سبز عمومي نيز نقش بسيار مهمي در شكل شهر و بالطبع بر كيفيت زندگي شهروندان دارد. فضاي سبز عمومي شامل بلوار، خيابان، نوار سبز كنار پياده رو ها و يا حاشيه رودخانه ها، مسيل ها و بزرگراه ها نمي شود و نبايد اين نوع از سطوح سبز را در معادلات آماري و محاسبات سرانه فضاي سبز در نظر گرفت. در غير اين صورت مبناي آماري صحيحي براي برنامه ريزي و تعيين برنامه راهبردي به دست نمي آيد.
البته تدوين يك برنامه، الزاماً منجر به ايجاد قوانين خشك و دست و پاگير و بازدارنده براي ساخت و ساز نمي شود. هدف از يك برنامه اصولي، توقف چرخه اقتصادي و كسب و كار سازندگان و سرماي گذاران نيست، بلكه منظور برنامه اي است كه در آن گردش اطلاعات توسعه شهري آزاد است و مستخدمين مردم يا همان شهرداري ها و نهاد هاي دولتي، در تصميم گيري هاي خود به منافع عمومى از جمله املاك عمومي (بيت المال) حريم ها، نور ، هوا ، منظر و اقتصاد شهري (كسب و كار و اشتغال) توجه مي كنند و تحت چنين برنامه اي ، پيش از اقدام به طراحي معماري و شهري و پيش از مباحث زيبايي شناسي، دست به مطالعات فراگير اجتماعي و اقتصادي مي زنند.
از جمله وظايف شهرداري ها و سازمان هاي دولتي هدايت صحيح نيرو هاي اقتصادي و مالي علاقمند به ساخت و ساز است. به طوري كه سرماي گذار بتواند ضمن احترام به يك چشم انداز راهبردي و كيفي، نسبت به ساخت و ساز سود آور در شهر اقدام كند. فضا هاي باز عمومي بايد به تناسب تغيير جمعيت و تراكم شهري رشد و تغيير كنند. در دوره معاصر، با افرايش جمعيت، سرانه فضاي عمومي شهري تهران و بسياري ازشهر هاي بزرگ ايران به شدت كاهش يافته است.
بنا بر اين شناسايي و تملك زمين هاي درون بافت شهري توسط شهرداري ها و اختصاص اين گونه زمين ها به فعاليت هاي عمومي مانند پارك ها و فضاي باز اهميت ويژه اي دارد. تهران نسبت به بسياري از شهر هاي دنيا از كمبود شديد فضاي سبز عمومي رنج مي برد.
اين كمبود در مناطق پر جمعيت و رو به رشد مانند تجريش بيشتر ديده مي شود. گسترش و ارتقاء فضا هاي عمومي شهري مستلزم درك اهميت اين مقوله در ميان سياست گذاران كلان شهري است تا از كارشناسان امور اجتماعي، معماران منظر و شهرسازان به نحو احسن و در جهت ارتقاء كيفي شهر نشيني استفاده كنند.
باغ مسجد گياهي تجريش يكي از فرصت هايي است كه شهري مانند تهران دارد تا از آن براي بهبود كيفي يك محله و بازگشت به مقياس انساني استفاده كند. باغ مسجد گياهي تجريش به شكلي كه امروز در سال ١٣٩٣ براي احداث مجتمع تجاري در آن برنامه ريزي شده ، صرف نظر از سبك و زيبايي شناسي معماري آن نمي تواند پروژه موفقي باشد. چرا كه:
١) مطالعات كافي و اراده لازم براي تمليك آن از سوي يك نهاد عمومي مانند مسجد يا ارگان هاي وابسته به شهرداري صورت نگرفته است. شهرداري مي توانست بخشي از منابع مالي حاصل از فروش تراكم ساختماني در ديگر نقاط همين محله را صرف خريد ملك باغ مسجد گياهي بنمايد.
٢) به ظرفيت زيست محيطي ميدان تجريش و مسيل مقصود بيك به لحاظ جذب جمعيت و به تبع آن ترافيك و تامين آب و فاضلاب و خدمات شهري بي توجهي شده است.
٣) جايگزين مناسب براي بيش از پنجاه اصله درخت قديمي كه بدون مجوز قطع شدند پيش بيني نشده است.
٤) امكان ايجاد يك فضاي باز عمومي در هماهمگي با بافت مجاور ناديده گرفته شده است.
٥) به نظر ميرسد كه باغ و مسجد گياهي تجريش در سير تحول خود از يك عنصر شهري عام المنفعه به يك تجارت شخصي بدل گشته است كه حتي در بهترين حالت، سود حاصل از ساخت و ساز تجاري آن براي مصارف عمومي پايدار در همان محله استفاده نخواهد شد.
موضع گيري اخير شوراي شهر تهران مبني بر احتمال مصادره زمين باغ گياهي قابل تقدير است، اما تا چه حد اين موضع عملي يا محكمه پسند باشد معلوم نيست.
مرتضي بهروز
– كارشناس ارشد معماري، كارشناس ارشد معماري منظر