این میزان از توجه، اهمیت موضوع را برای گروه های درگیر در این ماجرا بسیار زیاد می کند. اگر بخواهیم این گروه ها را بشماریم، در نگاه اول، با شهرداری تهران و مالک پاساژ علاء الدین مواجه می شویم. اما در میانه گزارش رسانه ها از این واقعه، صحبت از سازمان نظام مهندسی استان تهران به میان می آید و پای این سازمان هم به این ماجرا باز می شود.
روزنامه شرق در بخشی از گزارش خود با عنوان «علاء الدین در دسترس نیست» که در تاریخ ۹۳/۱۰/۱۳ در صفحه ۱۷ منتشر می کند، این طور می آورد که: «اسناد در اختيار خبرنگار «شرق» حکايت از آن دارد که امضاي سعيد غفراني، رييس سازمان نظام مهندسي استان تهران، سهيلاصادق زاده، مديرکل شهري و ساختمان شهرداري تهران در رابطه با اجراي طبقات هفتم و هشتم و اخذ مجوز آن ديده مي شوند.»
همچنین در جای دیگری از گزارش روزنامه شرق آمده است که: «اما در نامه سعيد غفراني، رييس سازمان نظام مهندسي استان تهران به سهيلاصادق زاده، مديرکل شهري و ساختمان شهرداري تهران به شماره نامه ١١٠/٩٣/٣١٧٨٦ در تاريخ ٢٧مهر ٩٣ با عنوان«رفع توقف» آمده است که ادامه عمليات ساختماني جهت مقاوم سازي و اجراي طبقات هفتم و هشتم که مجوز آن کسب گرديده بلامانع است.»
این گزارش با واکنش سازمان نظام مهندسی استان تهران مواجه می شود و جوابیه این سازمان به روزنامه شرق در تاریخ ۹۳/۱۰/۱۵ در همان روزنامه منتشر می شود. در این جوابیه آمده است که: «… ذکر این نکته ضروری است که بر خلاف اصول اولیه رسانه و نگارش گزارش، هیچ اشاره ای به نامه های موخر این سازمان خطاب به اداره کل معماری و ساختمان شهرداری تهران نشده است که در آنها موکدا به توجه کافی به این پروژه و نیز لزوم توقف احداث طبقه هفتم ساختمان علاءالدین تاکید شده است.»
در ادامه این جوابیه به شرح نامه های رد و بدل شده بین این سازمان و اداره معماری و ساختمان شهرداری تهران پرداخته می شود، تا اینکه در پاراگراف آخر، نویسنده جوابیه مجددا روزنامه «شرق» را هدف قرار می دهد و می نویسد: «حال در این زمینه جای سوال بزرگ خواهد ماند که در گزارش آن روزنامه در خصوص تخریب طبقه هفتم آن سازه به چه دلیلی پس از اشاره به نامه نخست، هیچ اشارهای به نامه های موخر در این زمینه نشده است؟!»
برای اینکه این جوابیه و قدرت آن در اقناع مخاطب را مورد سنجش قرار دهیم، توجه به چند نکته ضروری به نظر می رسد:
۱- برداشت افکار عمومی، بر اساس روایتی که از واقعیت دریافت می کند شکل می گیرد. حال راویان می توانند رسانه ها، اشخاص، منابع رسمی و طرف های درگیر باشند. طبیعی است در عصر حاضر که دسترسی به رسانه ها آسانتر از هر زمان دیگری است، هر کدام از این گروه ها می توانند روایت خود را برای جامعه بیان کنند؛ در این میان آن روایتی پذیرفته می شود که صحیح، دقیق و در زمان و مکان درست بیان شده باشد.
۲- وقتی در مورد ماجرایی چنین بلوایی به پا می شود، گروهی از نظر افکار عمومی سربلند بیرون خواهد آمد که رفتار صحیحتری در مدیریت جریان داشته باشد. بنابراین جدا از اینکه از لحاظ فنی در این ماجرا حق با کیست و چه کسی تقصیر بیشتری دارد، اگر گروه حق به جانب، در روایت خود از ماجرا اشتباه کند، روایت گروه های دیگر توسط افکار عمومی پذیرفته خواهد شد و این گروه نزد افکار عمومی به عنوان مقصر جلوه خواهد کرد.
۳- ماجرای پاساژ علاء الدین به عنوان یک خبر ساختمانی، از حوزه رسانه هایی که به صورت تخصصی به این موضوع می پردازند فراتر رفته و به رسانه های عمومی کشور راه پیدا کرد. بنابراین مخاطبانی با این خبر مواجه می شوند که در شرایط عادی کمتر اخباری از سازمان نظام مهندسی می شنوند. در نتیجه این خبر به یکی از معدود منابعی تبدیل می شود که افکار عمومی بر اساس آن در مورد این سازمان قضاوت خواهد کرد. این موضوع، واکنش این سازمان (یا هر گروه دیگری که در چنین شرایطی قرار بگیرد) را بسیار حیاتی و حساس می کند و بی دقتی در این زمان می تواند به وجهه این سازمان ضربه بزند.
۴- دو طرف اصلی درگیر در این ماجرا، مالک پروژه و شهرداری هستند و سازمان نظام مهندسی در حاشیه به این ماجرا اضافه شده است. حتی در گزارشی که جوابیه سازمان نظام مهندسی برای آن صادر شده، تنها در بخشی از گزارش به نام سازمان نظام مهندسی اشاره شده و در واقع هدف اصلی گزارش این سازمان نیست. اما صدور جوابیه و مصاحبه با رسانه های مختلف باعث می شود که توجهات به سمت این سازمان جلب شود. در واقع، در حالی که انگشت اتهامات در بعضی موارد به سمت مالک و در برخی دیگر به سمت شهرداری نشانه گرفته می شود، و نظام مهندسی در حاشیه قرار دارد، صدور این جوابیه باعث می شود این سازمان در معرض توجهات قرار گیرد و طبیعتا بیشتر مورد اتهام قرار گیرد. به عبارت دیگر، به نظر می رسد که عدم صدور این جوابیه شاید می توانست مفیدتر از صدور جوابیه ای به این صورت باشد.
۵- حال که سازمان نظام مهندسی از بین دو گزینه انکار حضور خود در میان گروه های درگیر در ماجرا، یا پذیرش حضور در این ماجرا، مورد دوم را انتخاب می کند، مجبور به واکنش است. اما در جوابیه ای این سازمان به روزنامه شرق که در بالا به آن اشاره کردیم، سازمان نظام مهندسی تهران به جای شهرداری تهران و مالک پروژه، روزنامه شرق را هدف حمله خود قرار می دهد و در واقع علاوه بر خود، ضلع دیگری هم به گروه های درگیر در ماجرا اضافه می کند. با توجه به اینکه متهم کردن رسانه ها، مخصوصا در کشور ما، به یک راهکار کلیشه ای تبدیل شده است، طبیعتا چندان هم مورد قبول افکار عمومی قرار نخواهد گرفت.
۶- این جوابیه خطاب به روزنامه شرق صادر شده، در همین روزنامه منتشر شده و توسط مخاطبان همین روزنامه هم مطالعه خواهد شد. طبیعی است که هر فرد رسانه ای را برای دریافت اطلاعات و اخبار انتخاب می کند که به آن اعتماد دارد. بنابراین وقتی سازمان نظام مهندسی، روزنامه مورد اعتماد مخاطب را مورد حمله قرار می دهد، در واقع از مخاطب می خواهد که بین این سازمان و آن روزنامه یکی را به عنوان مقصر و دیگری را به عنوان گروهی که کار خود را درست انجام داده انتخاب کند. اینجاست که اعتماد مخاطب به روزنامه، این سازمان را در موضع ضعف قرار می دهد و احتمال افزایش انتخاب آن به عنوان گروه مقصر را بیشتر می کند؛ مگر اینکه جوابیه صادرشده، بسیار قوی، مستدل و قانع کننده باشد.
۷- از این گذشته، کل این جوابیه را می توان در این استدلال خلاصه کرد که بعد از نامه مورد اشاره در گزارش روزنامه، نامه های دیگری هم خطاب به اداره کل معماری و ساختمان شهرداری تهران صادر شده است. موضوعی که گرچه می تواند توضیح دهنده باشد، اما نمی تواند قانع کننده باشد. در واقع با این توضیح، سوالات دیگری هم در ذهن مخاطب ایجاد می شود که پاسخ به آنها ضروری است. (باید توجه داشت که لزوما همه سوالاتی که برای مخاطبین یک رسانه عمومی ایجاد می شود، سوالات صحیح، تخصصی و فنی نیستند؛ اما زمانی که یک گروه با افکار عمومی مواجه است باید با زبان آنها صحبت کند و همه اقشار را قانع کند. موضوعی که در این مورد رسالت تیم رسانه ای سازمان نظام مهندسی تهران را سخت و پیچیده کرده است.)
فارغ از تمام اتفاقاتی که در این چند روز افتاده و فارغ از این که در این ماجرا چه کسی حق به جانب است و چه کسی مقصر (یا اینکه هر گروه چقدر مقصر است)، در این گزارش صرفا به نحوه عملکرد رسانه ای سازمان نظام مهندسی استان تهران پرداختیم؛ بدون اینکه قضاوتی در مورد مسائل فنی و حقوقی داشته باشیم و توضیح دادیم که راهکار انتخاب شده توسط سازمان نظام مهندسی تهران برای مدیریت این ماجرا و اقناع افکار عمومی، راهکار مناسبی نبوده است. همچنین بیان کردیم که نحوه عملکرد تیم رسانه ای یک سازمان در چنین زمان هایی تا چه حد می تواند در وجهه عمومی آن سازمان موثر باشد. این ماجرا نشان دهنده اهمیت عملکرد تیم رسانه ای هر سازمان و ارگانی است؛ موضوعی که اگر مورد توجه قرار نگیرد می تواند وجهه سازمانی خوش نام را نزد افکار عمومی خراب کند. این ماجرا می تواند تلنگری برای همه زنجیره های عرصه ساخت و ساز باشد که با تقویت تیم رسانه ای خود از چنین آزمون هایی سربلند بیرون آیند.